گنجور

 
فروغی بسطامی

پیش من کام رقیب از لعل خندان می‌دهد

از یکی جان می‌ستاند بر یکی جان می‌دهد

می‌گشاید تا ز هم چشمان خواب آلوده را

هر طرف بر قتل من از غمزه فرمان می‌دهد

می‌کشد عشقم به میدانی که جان خسته را

زخم مرهم می‌گذارد، درد درمان می‌دهد

خوابم از غیرت نمی‌آید مگر امشب کسی

دل به دلبر می‌سپارد جان به جانان می‌دهد

گر چنین چشم ترم خون‌آب دل خواهد فشاند

خانهٔ همسایه را یک سر به توفان می‌دهد

من که دست چرخ را می‌پیچم از نیروی عشق

هر دمم صد پیچ و تاب آن زلف پیچان می‌دهد

یارب آن موی مسلسل را پریشانی مباد

زان که گاهی کام دلهای پریشان می‌دهد

وای بر حال گرفتاری که دست روزگار

دست او می‌گیرد و بر دست هجران می‌دهد

هر که می‌بوسد لب ساقی به حکم می فروش

نسبت می را کجا با آب حیوان می‌دهد

یک جهان جان در بهای بوسه می‌خواهد لبش

گوهر ارزنده‌اش را سخت ارزان می‌دهد

تا فروغی گفتگو زان شکرین لب می‌کند

گفتهٔ خود را به سلطان سخن‌دان می‌دهد

ناصرالدین شاه غازی آن که در میدان جنگ

نطق گوهربار او خجلت به مرجان می‌دهد

 
 
 
گنجور را از دست هوش مصنوعی نجات دهید!
کمال‌الدین اسماعیل

هرکه به روی لعل شیرین تو فرمان می‌دهد

جان شیرین از بن سی و دو دندان می‌دهد

چشم بدمستت به زخم تیغ حاصل می‌کند

هر قراری کان سر زلف پریشان می‌دهد

شحنهٔ بازار عشقت بی‌محابا هر زمان

[...]

ابن یمین

بر گل سیراب سنبل را چو جولان میدهد

بلبل طبع مرا یاد از گلستان میدهد

چون نبات از شکر میگونش سر بر میزند

خضر پنداری نشان از آبحیوان میدهد

مشک بر کافور میبیزد صبا از زلف او

[...]

هلالی جغتایی

لعل جان‌بخشت، که یاد از آب حیوان می‌دهد

زنده را جان می‌ستاند، مرده را جان می‌دهد

دور بادا چشم بد، کامروز در میدان حسن

شهسوار من سمند ناز جولان می‌دهد

یارب! اندر ساغر دوران شراب وصل نیست

[...]

کلیم

گلشن کشمیر خارش گل به دامان می‌دهد

سایه در خاک چمن‌ها بوی ریحان می‌دهد

زاهدان خشک را نبود هوایش سازگار

زهد و تقوی را هوای تر به طوفان می‌دهد

بخت بد سرمایه ما رایگان از دست داد

[...]

صائب تبریزی

عارفان را نکهت سیب ذقن جان می‌دهد

طفل مشرب جان برای نارپستان می‌دهد

با سبک‌روحان به نقد دل گرانی چون کنم؟

شمع در راه نسیم صبحدم جان می‌دهد

سر به دنبال جنون عشق نه، کاین باد دست

[...]

مشابه‌یابی بر اساس وزن و قافیه