گر آن صنم ز پرده پدیدار میشود
تسبیح شیخ حلقهٔ زنار میشود
ساقی بدین کرشمه اگر میکند به جام
مسجد رواق خانهٔ خمار میشود
گر دم زند ز طرهٔ او باد صبح دم
آفاق پر ز نافهٔ تاتار میشود
هر کس که منع من کند از تار زلف او
آخر بدان کمند گرفتار میشود
جایی رسید غیرت عشقم که جان پاک
حایل میانهٔ من و دلدار میشود
ای گلبن مراد بدین تازه نازکی
مخرام سوی باغ که گل خار میشود
خیزد چو چشم مست تو از خواب بامداد
خوابیده فتنهایست که بیدار میشود
شد روز رستخیز و نیامد دلم به هوش
پنداشتم که مست تو هشیار میشود
مهجورم از وصال تو در عین اتصال
محروم آن که محرم اسرار میشود
هر تن که سر نداد فروغی به پای دوست
در کیش اهل عشق گنهکار میشود
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
آن کس که دل به دنیای غدار میدهد
نا پاک و سرد و واهی و غدار میشود
تیمار کار خویش خور ار عاقلی که دل
تیمار چون نیابد بیمار میشود
کم خُسب زیر سایهٔ غفلت که ناگهان
[...]
صد شِکوه به جا ز دلم جوش میزند
شرم حضور مانع اظهار میشود
گر صاف شد کلام تو صائب غریب نیست
اشک سحاب گوهر شهوار میشود
لعل تو چون به خنده گهربار میشود
[...]
مستی ز شور لعل تو هشیار میشود
خواب از خیال چشم تو بیدار میشود
حیرانیی به طالع نظاره دیدهام
دل پیشتر ز دیده خبر دار میشود
میزان کار خلق بود پله فنا
[...]
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.