همای اوج سعادت به دام ما افتد
امام را گذر ار بر مقام ما افتد
حبابوار براندازم از نشاط کلاه
میئی ز معرفتش گر به جام ما افتد
ز سلسبیل معارف که نوشد او یا رب
که قطرهای ز زلالش به کام ما افتد
به بارگاه رفیعش که مهر و مه نرسد
کی اتفاق مجال سلام ما افتد
کند ز مغرب غیب آفتاب او چو طلوع
بود که پرتو نورش به بام ما افتد
خوش آن دمی که خبر آید از قدوم امام
نسیم گلشن جان در مشام ما افتد
چو آفتاب شود نوربخش ذره ما
به ما اگر نظری از امام ما افتد
به ناامیدی از این در مرو بزن فالی
بود که قرعه دولت به نام ما افتد
چه عیشها که کنیم و چه شکرها ای فیض
دمی که او گذرش بر مقام ما افتد
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
همایِ اوجِ سعادت به دامِ ما افتد
اگر تو را گذری بر مُقام ما افتد
حباب وار براندازم از نشاط کلاه
اگر ز رویِ تو عکسی به جامِ ما افتد
شبی که ماهِ مراد از افق شود طالع
[...]
غزال زر ز فلک در مقام ما افتد
که چون تو آهوی وحشی به دام ما افتد
به روز وصل تو جمشید نوشد آب خضر
اگر به ساغرش از درد جام ما افتد
مراد چرخ شود فوت اگر پس عمری
[...]
شبی ستاره دولت به بام ما افتد
که از لب تو شرابی به جام ما افتد
چنین که شرم گرفته است در میان او را
کجا رهش به غلط بر مقام ما افتد؟
سیاهرویی ما نیست قابل اصلاح
[...]
همای اوج سعادت به دام ما افتد
امام را گذر ار بر مقام ما افتد
حبابوار براندازم از نشاط کلاه
میئی ز معرفتش گر به جام ما افتد
ز سلسبیل معارف که نوشد او یا رب
[...]
همای اوج سعادت به دام ما افتد
اگر ترا گذری بر مقام ما افتد
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.