شمارهٔ ۱۳۹
کتبت قصّة شوقی و مدمعی باکی
بیا که بی تو به جان آمدم ز غمناکی
زمانه را نتوان دید بی امام زمان
فکیف حالک یا دهر! ایّ مولاکی
ز خاکپای تو داد آبروی لاله و گل
چو کلک صنع رقم زد به آبی و خاکی
کرا رسد که کند عیب دامن پاکت
که همچو قطره که بر برگ گل چکد پاکی
کسی چگونه ز وصف تو دم تواند زد
که سرّ صنع خدائی ورای ادراکی
همیشه در نظری گرچه دوری از بر ما
ز وصل هجر تو هم شاکریم و هم شاکی
رسوم شرع به تدریج از میان برداشت
فقیه جاهل و کاهل ز جهل بیباکی
به قدر آنچه توانیم فیض میگوئیم
که زاد رهروان چستی است و چالاکی
🖰 با دو بار کلیک روی واژهها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها میتوانید آنها را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
🖐 شمارهگذاری ابیات | وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف) | 🔍 شعرهای مشابه (وزن و قافیه) | ارسال به فیسبوک
این شعر را چه کسی در کدام آهنگ خوانده است؟
🎜 معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است ...
📷 پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی، 📖 راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
حاشیهها
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...