طفیل نور امامند آدمی و پری
ارادتی بنما تا سعادتی ببری
چو مستعد نظر نیستی وصال مجوی
که جام جم نکند سود وقت بیبصری
بکوش خواجه و خالی مباش از غم او
که بنده را نخرد کس به عیب پرهنری
بیا و جنت طوبی بخر به مهر امام
در این معامله غافل مشو که حیف خوری
مرا در این ظلمات آنچه رهنمائی کرد
نیاز نیم شبی بود و گریه سحری
ز هجر وصل تو در حیرتم چه کار کنم
نه در برابر چشمی که غائب از نظری
ز من به حضرت مهدی که میبرد پیغام
که در فراق تو آموخت فیض نوحهگری