ای باده! فدای تو همه جان و تن من
کز بیخ بکندی ز دل من حزن من
خوبست مرا کار به هر جا که تو باشی
بیداری من با تو خوشست و وسن من
با تست همه انس دل و کام حیاتم
با تست همه عیش تن و زیستن من
هر جایگهی کآنجا آمد شدن تست
آنجا همه گه باشد آمد شدن من
وانجا که تو بودستی ایام گذشته
آنجاست همه ربع و طلول و دمن من
ای باده خدایت به من ارزانی دارد
کز تست همه راحت روح و بدن من
یا در خم من بادی یا در قدح من
یا در کف من بادی، یا در دهن من
بوی خوش تو باد همه ساله بخورم
رنگ رخ تو بادا بر پیرهن من
آزاده رفیقان منا من چو بمیرم
از سرخترین باده بشویید تن من
از دانهٔ انگور بسازید حنوطم
وز برگ رز سبز ردا و کفن من
در سایهٔ رز اندر، گوری بکنیدم
تا نیکترین جایی باشد وطن من
گر روز قیامت برد ایزد به بهشتم
جوی می پر خواهم از ذوالمنن من
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر درباره عشق و رابطه شاعر با باده است. شاعر با تقدیم جان و تن خود به باده، نشان میدهد که باده برای او معنای عمیقی دارد و حزن و اندوه را از دل او میزداید. او به باده میگوید که همه خوشیها و زیباییهای زندگیاش وابسته به وجود باده است و هر جا که باده باشد، آنجا برای او بهترین جاست. در ادامه، شاعر از تمناهای خود صحبت میکند؛ خواستههای او برای آرامش و شادی در زندگی و همچنین آرزوهایش در مرگ و پس از آن. او تمنا دارد که در روز قیامت، در بهشت، از باده بنوشد و در جایی آرام و زیبا به خاک سپرده شود. در نهایت، شعر فضایی پر از عشق، خواهش و وصال را به تصویر میکشد.
هوش مصنوعی: ای شراب! جان و تن من فدای تو باد، چونکه از ریشه دل من غم و اندوه را قطع کردی.
هوش مصنوعی: من هر جا که تو باشی، برایم خوب است و بیداریام در کنار تو خوشایند و دلنشین است.
هوش مصنوعی: وجود تو برای من مانند راز و شادی زندگی است؛ با تو هر لحظه از زندگیام شیرین و شاداب است.
هوش مصنوعی: هر جا که تو باشی، آنجا برای من همه جا محسوب میشود. من هر کجا که تو را ببینم، حس میکنم که آن مکان، محل وجود من است.
هوش مصنوعی: جایی که تو بودی، ایام گذشته نیز در آن جاست؛ آنجا همه خاطرات شیرین و روزهای خوش من وجود دارد.
هوش مصنوعی: ای شرابی که از وجود تو آسایش روح و جسم من به دست میآید، امیدوارم همیشه مرا از این نعمت برخوردار کنی.
هوش مصنوعی: یا بادی که در خم من هستی، یا بادی که در قدح من وجود دارد، یا بادی که در دست من است، یا بادی که در دهان من میوزد.
هوش مصنوعی: هر سال عطر خوش تو را استشمام کنم و رنگ رخسارت بر روی لباس من بیفتد.
هوش مصنوعی: وقتی که من بمیرم، دوستان آزاد و رفیق من، بدنم را با از شیرینترین شراب شستوشو دهید.
هوش مصنوعی: از دانههای انگور برایم حنایی بسازید و از برگهای سبز گل رز، کفن و لباس پوشیدنم درست کنید.
هوش مصنوعی: در زیر سایهٔ گلها، جایی را برای خودم آماده کردهام تا بهترین مکان برای سکونت من باشد.
هوش مصنوعی: اگر در روز قیامت خداوند مرا به بهشت ببرد، از نعمتهایش درخواست میکنم تا از خیّر و بخشایشگر خودم، یعنی خدا، بهرهمند شوم.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
من بلبلم و گلشن کویت چمن من
فرهادم و چین سر زلفت وطن من
رسوا شدم از بس که ز یاد تو شدم پر
بوی تو شنیدند همه از سخن من
مهر تو اگر رنگ برون داد عجب نیست
[...]
بگذشت ز خاکم بت گل پیرهن من
چون صبح نفس جامه درید ازکفن من
یاد نگهش بسکه به تجدید جنون زد
شد چشم پری بخیهٔ دلق کهن من
یارب زنظرها به چه نیرنگ نهان ماند
[...]
ای دشمن جان من و ای خیره تن من
ایمایه اندیشه و رنج و محن من
ای یار دل آزار نه ای دشمن خونخوار
کاینسان شده دشوار ز تو زیستن من
ای خصم دل و دینم و همواره بکینم
[...]
ای خطّهٔ ایران مهین، ای وطن من
ای گشته به مهر تو عجین جان و تن من
ای عاصمهٔ دنیی آباد که شد باز
آشفته کنارت چو دلِ پُر حَزَن من
دور از تو گل و لاله و سرو و سمنم نیست
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال ۲ حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
reply flag link
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.