گنجور

برای پیشنهاد تصاویر مرتبط با اشعار لازم است ابتدا با نام کاربری خود وارد گنجور شوید.

ورود به گنجور

 
فیاض لاهیجی

من هیچ نمی‌گویم من هیچ نمی‌دانم

در عشق تو مدهوشم در وصف تو حیرانم

نشناسدم از گلبن بلبل که خیال تو

گل ریخته تا دامن از چاک گریبانم

هم سرو منی هم گل هم لاله و هم سنبل

جایی که تویی نبود پروای گلستانم

تا دیده به خون دل از گردِ دویی شستم

غیر از تو نمی‌بینم غیر از تو نمی‌دانم

با یاد تو در صحرا از بوتة هر خاری

گل چینم و گل بویم گل بینم و گل دانم

در فضل و هنر هر چند گمنام ده و شهرم

در فن جنون لیکن مشهور بیابانم

از ناله به فریادم هر چند که خاموشم

وز گریه به سامانم هر چند پریشانم

احوال دل زارم آن نیست نداند کس

کز ضعف بدن پیداست دردِ دلِ پنهانم