گنجور

 
فرخی سیستانی

ندهم دل به دست تو ندهم

گربه تو دل دهم ز تو نرهم

کوی تو جایگاه فتنه شده ست

بر سر کوی تو قدم ننهم

دوستان از فراق تو شکهند

من همی از وصال تو شکهم

گرمن لابه ساز چرب سخن

چه بسی لابه ها به دل ندهم

سخت بسیار حیله باید کرد

تا زدست تو سنگدل بجهم