گنجور

 
امیرعلیشیر نوایی

فهرست شعرها به ترتیب آخر حرف قافیه گردآوری شده است. برای پیدا کردن یک شعر کافی است حرف آخر قافیه آن را در نظر بگیرید تا بتوانید آن را پیدا کنید.

مثلا برای پیدا کردن شعری که مصرع «به لشکرگه که هر سو کوس و پیل است» مصرع دوم یکی از بیتهای آن است باید شعرهایی را نگاه کنید که آخر حرف قافیه آنها «ت» است.

حرف آخر قافیه

الف
ت
د
ر
ز
ش
ع
ق
گ
ن
ه
و
ی

شماره ۱: ز آشنایان آن قدر رنج و الم دیدم که نیست - میل آن اکنون که با خود نیز باشم آشنا

شماره ۲: صحت ار خواهی مکن میل طعام - تا نباشد اشتهای غالبت

شماره ۳: هر که او راست گشت و روشن دل - در سیه روز دهر بد روز است

شماره ۴: توکل هر که سازد پیشه خویش - ز بار منت مردم خلاص است

شماره ۵: درین منزلگه فانی شهان را - به لشکرگه که هر سو کوس و پیل است

شماره ۶: هر کرا گفتی انیس و ساختی مأیوس طبع - از غمش صد داغ بر جان جفاکش بوده است

شماره ۷: تتبع کردن فانی در اشعار - نه از دعوی و نی از خودنمایی‌ست

شماره ۸: ای فلان سوختی خلایق را - ملک را شدت تو ویران کرد

شماره ۹: جوانمرد از کرم مفلس نگردد - سخی را از عطا چین نیست در چهر

شماره ۱۰: به نزد عقل ز حیوان کم است انسانی - که نبودش اثر از دلپذیری آواز

شماره ۱۱: هست عاشق به نمودار چو خاک - لیک معشوق بود چون آتش

شماره ۱۲: دشمنت گر حسود شد نیک است - که به رنج آید او ز فعل بدش

شماره ۱۳: گر کسی یار موافق دارد ای دل باک نیست - گر ز دوران مخالف خان زاری باشدش

شماره ۱۴: کتاب آن کس که از کس عاریت جست - مکن ز اهل خرد دیگر شمارش

شماره ۱۵: یا رب چه بناست اینکه باشد - بالای نهم فلک رواقش

شماره ۱۶: خوش آنکو اندرین دیر مخالف - به کس یاری نه افتاد اتفاقش

شماره ۱۷: نکوئی با بدان کمتر کن اما - به نیکان بیشتر کن نیکی خویش

شماره ۱۸: از عوام تیره پر حرص دنیا دور باش - گر همی‌خواهی که گردد صد مشقت از تو رفع

شماره ۱۹: بلبلا مشعوف عشق گل مشو - یاد کن از شدت خار فراق

شماره ۲۰: کاتبی کز نقطه‌ای بی‌جا گهش - خوب شکل چوب گیرد نیک ننگ

شماره ۲۱: چو عالم از پی بالا نشستن - بهر مجلس رود خوش پای‌کوبان

شماره ۲۲: سرائی دهر که هر لحظه کاروان دگر - در او نزول کند بهر خوردن و خفتن

شماره ۲۳: ز حوض ماهیان دزدند ماهی - که از خلق اوفتاده بر کرانه

شماره ۲۴: صحبت شاه را چو آتش دان - که برافروزدت حرارت او

شماره ۲۵: معنی شیرین و رنگینم به ترکی بیحد است - فارسی هم لعل و درهای ثمین گر بنگری

شماره ۲۶: دلا در دور گردون گوشه ای گیر - که از گرداب به جستن کناری

شماره ۲۷: چو عزت بایدت ترک طمع کن - گدایان را ازین معنی است خواری

شماره ۲۸: فانیا گر شادیت باید طمع بگسل ز خلق - زانکه از رنج طمع دل را رسد هر دم غمی

شماره ۲۹: ز نظم نکته را نان سلف هست - اگر چه در دل مردم شکوهی

شماره ۳۰: هر آنکه از همه اشخاص پر مشقت دهر - برید و ساخت وطن در حریم تنهایی