گنجور

 
بابافغانی

ما را نه میل باغ و نه پروای بلبلست

فریاد ما ز جلوهٔ آن روی چون گلست

گویا ندارد از قد و زلف تو آگهی

مرغ چمن که شیفتهٔ سرو و سنبلست

گر دست فتنه سلسلهٔ هستیم گسست

سررشتهٔ حیات من آن جعد کاکلست

ماییم و ذکر حلقهٔ زنجیر زلف دوست

عشّاق را چه کار به دور تسلسلست

هر جلوهٔ تو موجب صد گونه حیرتست

در هر کرشمهٔ تو هزاران تأملست

روی تو کرد عرض تجمّل ز خط و خال

فرخنده آن جمال که اینش تجمّلست

روی تو دید و سوخت فغانی متاع صبر

منعش نمی‌کنم چه کند بی‌تحملست

 
 
 
کمال‌الدین اسماعیل

این وضع بین که گویی لطف مشکّلست

یا شاخهای سدره بطوبی موصّلست

یا تخته بند باغچۀ عقل و دانش است

یا زیر تیشۀ عمل نوح مرسلست

یا در بر مصاف سپرهای دیلمست

[...]

ابن یمین

ساقی بیا که موسم نوشیدن ملست

هم راغ پر ز لاله و هم باغ پر گلست

منشین بخانه خیز که صحرا بخرمی

هر جا که میروی همه جای تبذلست

بگشای حلق بلبله تا قلقلی کند

[...]

مشاهدهٔ ۱ مورد هم آهنگ دیگر از ابن یمین
سیف فرغانی

دل تنگم و ز عشق توام بار بر دلست

وز دست تو بسی چو مرا پای در گلست

شیرین تری ز لیلی و در کوی تو بسی

فرهاد جان سپرده و مجنون بی دلست

گر چه ز دوستی تو دیوانه گشته ام

[...]

کلیم

شیب و شباب راه عدم را مراحلست

عمر تو راه دور و درازش دو منزلست

وارسته را ز جذبه دهد امتیاز قرب

کی کهربا رباید کاهی که در گلست

چشمت هنوز حلقه تعلیم ساحریست

[...]

ایرج میرزا

افسارش از بریشم و پالان ز مخملست

هر چند بد صدا است ولیکن مجللست

مشابه‌یابی بر اساس وزن و قافیه