گنجور

 
عراقی

راحت دوستان عمادالدین

چون که امروز بهترک هستی

در کف محنت خودی امروز؟

یا نه از دست رنج وارستی

همچو ماهی بر آسمان نشاط

یا چو ماهی فتاده در شستی؟

یا بهانه است اینهمه، خود تو

از قدح های عشق سرمستی؟

خاطر دوستانت غمگین است

تا تو در خانه شاد ننشستی

مرهمی ساز بهر خسته‌دلان

هر چه زودتر که جمله را خستی

 
 
 
گنجور را از دست هوش مصنوعی نجات دهید!
حمیدالدین بلخی

با چنین ثروت و چنین هستی

مگر از عقد زلف او جستی

مولانا

ز اول بامداد سر مستی

ورنه دستار کژ چرا بستی؟!

به خدا دوش تا سحر همه شب

باده بی‌صرفه، صرف خوردستی

در رخ و رنگ و چشم تو پیداست

[...]

مشاهدهٔ ۱ مورد هم آهنگ دیگر از مولانا
مشابه‌یابی بر اساس وزن و قافیه