بخش ۶۶ - تنگدل شدن سلامان از ملامت پدر و روی در صحرا نهادن و آتش افروختن و با ابسال به هم به آتش درآمدن و سوخته شدن ابسال و سالم ماندن سلامان
کیست درعالم ز عاشق زارتر
نیست کار از کار او دشوارتر
نی غم یار از دلش زایل شود
نی تمنای دلش حاصل شود
مایه آزار او بیگاه و گاه
طعنه بدخواه و پند نیکخواه
چون سلامان آن نصیحت ها شنید
جامه آسودگی بر خود درید
خاطرش از زندگانی تنگ شد
سوی نابود خودش آهنگ شد
چون حیات مردنی در خور بود
مردگی از زندگی خوشتر بود
روی با ابسال در صحرا نهاد
در فضای جانفشانی پا نهاد
پشته پشته هیمه از هر جا برید
جمله را یکجا فراهم آورید
جمع شد زان پشته ها کوهی بلند
آتشی در پشته و کوه او فکند
هر دو از دیدار آتش خوش شدند
دست هم بگرفته در آتش شدند
شه نهانی واقف آن حال بود
همتش بر کشتن ابسال بود
بر مراد خویشتن همت گماشت
سوخت او را و سلامان را گذاشت
بود آن غش بر زر و این زر خوش
زر خوش خالص بماند و سوخت غش
چون زر مغشوش در آتش فتد
گر شکستی اوفتد بر غش فتد
کار مردان دارد از یزدان نصیب
نیست این از همت مردان غریب
پیش صاحب همت این ظاهر بود
هر که بی همت بود منکر بود
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این شعر، شاعر به توصیف حال عاشقی میپردازد که تحت فشار و عذاب شدید قرار دارد. عاشق، با وجود عشق و آرزوی یار، از غم بر دلش حاکم است و هیچ چیز او را آرام نمیکند. او در تلاش برای رهایی از این درد، با کمک عشق خود به ابسال، تصمیمی نهایی میگیرد و به نابودی خود فکر میکند.
سپس، او برای سوختن آتش عشق خود، هیمه جمع میکند و آتش بزرگ و درخشانی برپا میکند. این آتش نمادی است از عشق و درد او، و او و ابسال از دیدن این آتش خوشحال میشوند. حالا با این همه عذاب و کنشها، شاعر به قدرت و همت مردان اشاره میکند؛ اینکه کسانی که بیهمت هستند نمیتوانند درک کنند و فقط مردان بزرگ میتوانند حقیقت را ببینند و آن را بپذیرند. در نهایت، شاعر از تفاوت بین ارزش واقعی و ظاهری حرف میزند، با مثالی از طلا که گرچه ممکن است در آتش بسوزد، اما ارزش واقعیاش همیشه باقی میماند.
هوش مصنوعی: در دنیای عشق، آیا کسی هست که مثل عاشق زار و درمانده باشد؟ کار او بسیار دشوارتر از آن است که بتوان آن را تحمل کرد.
هوش مصنوعی: دلتنگی و غم یار هرگز از دل او دور نمیشود و آرزوهای دلش هم به واقعیت نخواهد پیوست.
هوش مصنوعی: آزار او در زمانهای نامناسب و همچنین کنایههای حسادتآمیز دیگران و نصیحتهای افرادی که خیرخواه هستند، موجبات ناراحتیاش را فراهم میکند.
هوش مصنوعی: وقتی سلامان آن پند و نصیحتها را شنید، لباس آسایش و راحتی خود را کند.
هوش مصنوعی: او از زندگی خسته و نگران شده و به سوی نابودی خودش حرکت کرده است.
هوش مصنوعی: اگر زندگی به گونهای باشد که مردن در آن بهتر از زنده بودن احساس شود، در آن صورت مردن از زندگی جذابتر خواهد بود.
هوش مصنوعی: او با چهرهای زیبا در دشت قدم گذاشت و در فضایی که مملو از ایثار و فداکاری بود، حرکت کرد.
هوش مصنوعی: چوبهای درختان را از هر مکانی جمع کنید و همه را به یکجا بیاورید.
هوش مصنوعی: از تودههای خاک و سنگ، کوهی بلند شکل گرفته و آتشی در آن تودهها و بر روی کوه افکنده شده است.
هوش مصنوعی: هر دو از دیدن آتش شاد شدند و دست یکدیگر را گرفته و وارد آتش شدند.
هوش مصنوعی: شهباز پنهان از وضعیت او آگاه بود و تصمیمش بر این بود که ابسال را از میان بردارد.
هوش مصنوعی: او برای رسیدن به خواستههایش تلاش کرد و به همین دلیل سلامان را ترک کرد.
هوش مصنوعی: او میگوید که طلا کهنه و تقلبی بوده، اما طلا خود، به خوبی و خالصیاش باقی مانده و تنها تقلبیاش از بین رفته است.
هوش مصنوعی: وقتی طلا در آتش قرار میگیرد و خالص میشود، اگر بشکند، در همان حالت ناخالصش میافتد.
هوش مصنوعی: کارهای بزرگ و موفقیتها حاصل اراده و تلاش مردان است و ارتباطی به کمک خداوند ندارد؛ این موفقیتها نتیجه کوشش و همت افرادی است که در شرایط دشوار و غریب قرار دارند.
هوش مصنوعی: هر کس که عزم و اراده قوی داشته باشد، در نظر دیگران خود را با عزت و بزرگی نشان میدهد، اما کسی که فاقد همت باشد، به راحتی منکر تواناییها و ارزشهای دیگران میشود.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.