گنجور

 
ابن یمین

کسی خوش بر آید در این روزگار

که باشد بدستش یکی از سه کار

نخستین حکومت که آن منصبی است

کز آنجا گشاید بسی کار و بار

دوم کار سرهنگ تندست و تیز

که یکسان بود نزد او مور و مار

دگر کار از آن هر سه خواهند گیست

که خواهنده نندیشد از ننگ و عار

ز هر سو بدست آورد لوت و بوت

بشادی بر آرد زانده دمار

چو ابن یمین زین سه فرقه نبود

نشد لاجرم حاصل او را یسار

ز سستی اصحاب دولت کنون

بسختی بسر میبرد روزگار

سپهرا کفافی نخواهیش داد

ز هی بیحیائی ز خود شرم دار

 
نسک‌بان: جستجو در متن سی‌هزار کتاب فارسی
sunny dark_mode