رخسار لاله رنگ خوشت آتش ترست
آبحیات در لب میگونت مضمرست
صبحست و شام هر دو بهم روی و موی تو
و آن صبح و شام هر دو چو کافور و عنبرست
چون ذره در هوای تو دلرا قرار نیست
تا روی دلربای تو خورشید انورست
بگداخت چون شکر دل من در میان شیر
تا عارضت چو شیر و لبت همچو شکرست
دایم در آن امید که باز آئی از درم
چشمم در انتظار تو چون حلقه بر درست
گفتم برای زیورت ایسرو سیمبر
پیوسته چشم و چهره من گوهر و زرست
لعلت بخون ابن یمین گر چه خط نمود
نا حق مریز خونش که آن خط مزورست
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر درباره زیبایی و دلربایی معشوق است. شاعر با توصیف رنگ رخسار و لبهای معشوق، احساس عشق و آرزو را بیان میکند. صبح و شام را به زیباییهای او تشبیه میکند و میگوید که در انتظار بازگشت اوست. همچنین، او هر چیزی را برای زیبا ساختن حضور معشوق به کار میبرد و در نهایت به ارزش و تأثیر خون و خطوط زیبای او اشاره میکند. در کل، این شعر عواطف عمیق عاشقانه و آرزوهای شاعر را به تصویر میکشد.
هوش مصنوعی: صورت زیبای تو رنگ لاله را به یاد میآورد و آتش درون تو را نشان میدهد. زندگیات در لبهای میگونیات پنهان است.
هوش مصنوعی: صبح فرا رسیده و شام هم، هر دو به هم آمیختهاند، چهره و موهای تو همچون کافور و عنبر، زیبا و دلربا هستند.
هوش مصنوعی: دل انسان در دوری از معشوق آرامش ندارد، زیرا تابش و زیبایی او مانند خورشید درخشانی است که دل را به خود جذب میکند.
هوش مصنوعی: دل من در میان شیر ذوب میشود، مثل شکر، زیرا زیبایی تو مانند شیر و لبهای تو همچون شکر است.
هوش مصنوعی: هر لحظه در امید هستم که دوباره به سراغم بیایی. چشمانم به در دوخته شده و همچنان منتظر توست، مانند حلقهای که به دور خود میچرخد.
هوش مصنوعی: میگوید: برای زیبایی تو همیشه چشم و چهره من مانند گوهر و طلاست.
هوش مصنوعی: هرچند که نوشتههای ابن یمین ناحق است و به آن خط اشتباه میزنند، خون او را نریزید، زیرا آن نوشته نادرست است.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
شاه جهان که خسرو فرخنده اخترست
بر شرق و غرب پادشه عدل گسترست
عزمش فرو برندهٔ ملک مخالف است
رأیش برآورندهٔ دین پیمبرست
سَهمَش به خاورست و نهیبش به باختر
[...]
ای آنکه روزگار بطبعت مسخرست
عزم تو باقضای سمایی برابرست
جاوید باد ، تاکه در ایام ملک تو
از خبث کافری همه عالم مطهرست
کشته ترا صمیم بیابان قرار گاه
[...]
در شعر من بعیب نگیرند اهل فضل
گر جای جای قافیه بعضی مکرّرست
معنی سر سخن بود و قافیه تنش
بر یک تر ازو او دوسر، آن چون دو پیکرست
گر قافیه دو باشد و معنی یکی بدست
[...]
امروز روز نوبت دیدار دلبرست
امروز روز طالع خورشید اکبرست
دی یار قهرباره و خون خواره بود لیک
امروز لطف مطلق و بیچاره پرورست
از حور و ماه و روح و پری هیچ دم مزن
[...]
این بوی روحپرور از آن خوی دلبر است
وین آب زندگانی از آن حوض کوثر است
ای باد بوستان مگرت نافه در میان
وی مرغ آشنا مگرت نامه در پر است
بوی بهشت میگذرد یا نسیم دوست
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.