شیرین بتم ایخسرو خوبان زمانه
در عشق تو گشتیم چو فرهاد فسانه
تا غمزه مست تو کمان ساخت ز ابرو
شد تیر بلا را دل عشاق نشانه
سوز دل من شعله زد از اشک دمادم
کس دید که آتش زند از آب زبانه
ای بس که دلم در طلب چشمه نوشت
در بادیه فکر فرو برد گمانه
در دام بلا دانه خال توام افکند
ای بس که فتد مرغ بدام از پی دانه
زان بر جگرم آب نماندست که چشمم
از گوهر شهوار بپرداخت خزانه
فرقی که میان سر زلف تو و مشکست
فرقیست که مشاطه کند راست بشانه
با عارض گلگون و قد راست چو سروت
از سرو و ز گل ابن یمین کرد کرانه
هرگز نرود بهر تماشا سوی صحرا
آن کس که تماشاگه او هست به خانه
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر درباره عشق عمیق به زیبایی و محبوبی است که شاعر او را با فرهاد و داستانهای عاشقانه دیگر مقایسه میکند. شاعر از جدایی و درد دل ناشی از عشق میگوید و به زیباییهای معشوق، مانند ابرو و زلف او، اشاره میکند. او از شوق و سوز دلش در جستجوی محبوب حرف میزند و تأکید میکند که هیچ چیز نمیتواند مانع عشق واقعی شود. در نهایت، شاعر بیان میکند که کسی که به محبوب دسترسی دارد، نیازی به رفتن به صحرا برای تماشا ندارد، زیرا او در کنار خود دارد.
هوش مصنوعی: ای شیرین روی من، ای پادشاه زیبا، در عشق تو مانند فرهاد که برای شیرین تلاش کرد، کوشش نمودیم.
هوش مصنوعی: چشمان فریبندهات مانند کمانی از ابرو تیر بلا را به سوی دل عاشقان نشانه گرفته است.
هوش مصنوعی: دل من با اشکهایی که مدام میریزد، شعلهور شده است و هیچکس نمیبیند که چگونه آتش از آب زبانه میکشد.
هوش مصنوعی: دل من بارها در جستجوی جدیدی گام برداشته و در دل بیابان، به فکر فرو رفته و در خیال خود تصویرهایی را ساخته است.
هوش مصنوعی: در دام مشکلات، من به خاطر زیبایی و جذابیت تو گرفتار شدم. مانند مرغی که به خاطر دانه، به دام میافتد.
هوش مصنوعی: به خاطر محبت و زیبایی تو، دیگر قلبم تاب تحمل ندارد و اشکم به خاطر این زیبایی گرانبها همچون گنجی از چشمانم میریزد.
هوش مصنوعی: تفاوتی که بین موهای تو و مشک وجود دارد، شبیه به تفاوتی است که آرایشگر با دقت و مهارت در حین شانه کردن به وجود میآورد.
هوش مصنوعی: با صورت زیبا و قامت راست مانند درخت سرو، تو برای خودت مرز و محدودهای از زیبایی و لطافت ایجاد کردهای.
هوش مصنوعی: هیچکس به خاطر تماشای زیباییهای طبیعت به صحرا نمیرود، اگر آنچه را که باید ببیند، در خانهاش دارد.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
ای خواجه عمید زَمَن و فخر زمانه
ای صاحب آزاده و زیبا و یگانه
مر فضل تو را نیست پدیدار کرانه
تو زنده و فضل تو در آفاق فسانه
رندان همه جمعند در این دیر مغانه
درده تو یکی رطل بدان پیر یگانه
خون ریزبک عشق در و بام گرفتهست
و آن عقل گریزان شده از خانه به خانه
یک پرده برانداخته آن شاهد اعظم
[...]
سر در کف پایت نهم، ای یار یگانه
روزی که درآیی ز درم مست شبانه
در صورت خوبان همه نوریست الهی
از شمع رخت میزند آن نور زبانه
با چشم تو یک رنگ چو گشتیم به مستی
[...]
ای ترک پریچهره از آن جام شبانه
در ده بصبوحی می گلرنگ مغانه
گفنی که بده جان ز پی بوسه و بستان
بستان و بده تا کی از این عذر و بهانه
جان بر طبق شوق نهم پیش تو روزی
[...]
دی آن بت کافر بچه با چنگ و چغانه
می رفت بسر وقت حریفان شبانه
بر لاله زنیلش اثر داغ صبوحی
بر ماه ز مشکش گره جعد مغانه
یاقوت بمی شسته و آراسته خورشید
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.