زلف مشکین تو بر طرف بنا گوش چو میم
هست چون بر سمن از سنبل تر حلقه جیم
من بجز جوهر فرد تو که نامش دهن است
درج یاقوت ندیدم صدف در یتیم
در جهان نیست کسی را بجز از نرگس مست
نسخه غمزه جادوی تو آن نیز سقیم
تا چه فرخنده وجودی که چو موجود شدی
ما در دهر شد از مثل تو فرزند عقیم
ز آن حلاوت که لب لعل شکر بار تر است
نبود بهره جز آنرا که بود ذوق سلیم
ای نسیم سر زلفت دم جانبخش مسیح
وی بنا گوش چو سیمت ید بیضای کلیم
تا اشارات غم عشق تو بربود دلم
هست قانون فلک راست چو تقویم قدیم
چون ز خاک سر کوی تو صفا بینم و بس
چه کنم روی به مروه چه کنم رکن حطیم
زنده گردد بنوی بار دگر ابن یمین
گر به خاکش گذرد ز آن دم جان بخش نسیم
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
بفزوده ست بر من خطر قیمت سیم
تا بنا گوش ترا دیده ام ای در یتیم
سیم را شاید اگر در دل و جان جای کنم
از پی آنکه بماند به بنا گوش تو سیم
از بناگوش تو سیم آمد و زر از رخ من
[...]
ای دل و هوش و خرد داده به شیطان رجیم
روی بر تافته از رحمت رحمان رحیم
دل چون بحر تو در معصیت و نرم چو موم
سنگ خاراست گه معذرت و تنگ چو میم
نتوانی که کنی بر سخن حق تو مقام
[...]
دی بدان رستهٔ صرافان من بر در تیم
پسری دیدم تابندهتر از در یتیم
زین سیه چشمی جادو صنمی طرفه چو ماه
بینظیری که نظیریش نه در هفت اقلیم
با دلم گفتم ای کاشکی این میر بتان
[...]
علم محترم دولت دین قیم
مستوی قامت باد از تو تا روز قیام
منم امروز و دلی زانده گیتی به دو نیم
بیم آنست هنوزم که به جان باشد بیم
نه مرا مسکن و ماوی،نه مرا خانه و جای
نه مرا مونس و غمخور،نه مرا یارو ندیم
بردلم حسرت اصحاب بلایی ست بزرگ
[...]
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.