روی بنمای ای صنم کز شوق جان میسوزدم
وآتش غم تا به مغز استخوان میسوزدم
میزند پروانه سلطان عشقت آتشی
در دلم کز پای تا سر شمعسان میسوزدم
چون نویسم شرح شوقت ز آب چشم و دود دل
کاغذم تر میشود کلک و بیان میسوزدم
گر نشد چون تار کتان از نزاری پیکرم
پس چرا مهرت چو ماه آسمان میسوزدم
پیش خلقان کرد پیدا آه دودآسای من
کآتش هجران جانان در نهان میسوزدم
تا دلم در رسته حسنت به سودا در فتاد
گرمی بازار او سود و زیان میسوزدم
هر زمانم شعلهای از دل فروزان میشود
آنچنان کز تاب آن آب روان میسوزدم
ز آه من گردد معطر مجلس روحانیان
همچو عودم خوش نفس گردون از آن میسوزدم
گوید اغیارم به من کابن یمین چندین منال
چون ننالم کز فراق یار جان میسوزدم
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر درباره احساس عشق و درد ناشی از دوری معشوق است. شاعر از شوق و دلتنگی خود میگوید و بیان میکند که چگونه عشق مانند آتش در وجودش شعلهور است. او به تشبیههایی زیبا اشاره میکند، مانند پروانهای که به شمع عشق میسوزد و کاغذی که با اشک و حسرتش تر میشود. شاعر به شدت از هجران معشوق رنج میبرد و این رنج چنان عمیق است که به روح سایرین نیز منتقل میشود. در نهایت، او از درد فراق میگوید و اینکه هیچ کس نمیتواند درک کند که چقدر برای معشوقش دلتنگ است.
هوش مصنوعی: ای زیبای من، چهرهات را به من نشان بده، چون من به خاطر عشق تو آتش شوق در وجودم شعلهور است و غم من چنان عمیق است که تا مغز استخوانم نفوذ کرده است.
هوش مصنوعی: پروانهای که به پرواز در آمده، به عشق تو در دل من آتش ایجاد کرده که از سر تا پا مانند شمع میسوزم.
هوش مصنوعی: وقتی که بخواهم احساس عشق و اشتیاقم را بنویسم، اشکهایم و اندوه دلم باعث میشود کاغذ خیس شود و قلم و بیانم آتش بگیرد.
هوش مصنوعی: اگر نتوانستم مانند تار کتان از سرما و ناچاری درهم برهم شوم، پس چرا عشق تو، همچون ماه در آسمان، در دل و جانم میسوزد؟
هوش مصنوعی: من در برابر مردم نشان دادم که چقدر غم و اندوه در دل دارم، این در حالی است که آتش جدایی معشوقم در درونم شعلهور است.
هوش مصنوعی: وقتی دلم به شوق زیباییهای تو گرفتار شد، در دنیای عشق به تجارت احساسات و خیالات میپرداختم و در این بازار گرم، هم از سود و هم از ضررها میسوزیدم.
هوش مصنوعی: هر لحظه در دل من شعلهای شعلهور میشود که آنقدر داغ و سوزان است که آب روان از شدت حرارت آن میسوزد.
هوش مصنوعی: از درد و نالههای من، مجلس عالمان به عطر و بویی خوش میزند، همچون بوی خوش عود. من از آن میسوزم و زندگیام را با احساساتم پر میکنم.
هوش مصنوعی: دیگران از من میپرسند که چرا از جدایی یار ناراحت نیستم، اما من به خاطر این فراق، جانم در آتش میسوزد.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
ضبط حرفی میکنم کز وی زبان میسوزدم
شکوهای در دل گره دارم که جان میسوزدم
پاس تن از دور میدارد شب هجر تو جان
بس که از داغ جدایی استخوان میسوزدم
جای شیون دود آهم از دهان سر میزند
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.