ای ز چشمم شده پنهان و بدل در زده چنگ
چون بسر میبری ایام درین کلبه تنگ
گشت ز آئینه جان عکس رخت ظاهر از آنک
صیقل نور تو بزدود ازو ظلمت زنگ
چشم بد دور چه زیباست بر آن روی چو ماه
پیکر سنبل عنبر نفس غالیه رنگ
تا ز زنجیر سر زلف تو دیوانه شدم
شادم ایجان که مرا نه غم نامست نه ننگ
تو اگر صلح و گر جنگ کنی محبوبی
خوشتر از صلح کس دیگرم آید ز تو جنگ
از سر کوی تو گفتم بسلامت بروم
خود در آمد ز قضا پای دل زار بسنگ
گوهر وصل تو در کام نهنگست ولیک
در نهم گام و برون آورم از کام نهنگ
بس که خوارم چو نی از قول مخالف دم تو
هر رگی ناله دیگر کندم راست چو چنگ
دم عصمت مزن و تازه برون آی ز پوست
روشنست ابن یمین را که تو بس شوخی و شنگ
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به زیبایی و غم عشق اشاره دارد. شاعر از دوری معشوقش شکایت میکند و میگوید که زیبایی او مانند ماه است و نورش ظلمت را از بین میبرد. او به شدت دیوانهوار عاشق زلف و جمال معشوقش شده است و بین عشق و جنگ، او را محبوبترین میداند. شاعر همچنین به درد و زخمهای ناشی از عشق اشاره میکند و میگوید که حاضر است با همه مشکلات کنار بیاید. در نهایت، او از معشوقش میخواهد که نزد او بیاید و به زندگی شادی و شوق ببخشد.
هوش مصنوعی: ای که از دید من پنهانی و در دل من عشق جوانه زده است، چگونه در این کلبه کوچک، روزها را میگذرانیم؟
هوش مصنوعی: تابش نور تو از آئینه جان، تصویر چهرهات را نمایان کرد؛ زیرا روشنی تو ظلمت و کدورت را از بین برد.
هوش مصنوعی: چشم بد دور، چه زیبایی دارد آن صورت که مانند ماه میدرخشد و همچون سنبل با عطر دلانگیز و رنگ غالیهای دارد.
هوش مصنوعی: من از زنجیرهای زیبایی موی تو به دیوانگی رسیدم و خوشحالم که نه غمی از شهرت دارم و نه از رسوایی.
هوش مصنوعی: اگر تو صلح کنی یا جنگ، در هر صورت برای من محبوب هستی. هیچ کس دیگری نمیتواند محبوبتر از تو باشد، حتی اگر به جای آرامش جنگ کنی.
هوش مصنوعی: از کوی تو خداحافظی کردم تا به سلامت بروم، اما تقدیر این بود که پای دل شکستهام به سنگ خورد و نتوانستم بروم.
هوش مصنوعی: وصال تو مانند جواهر در دهان نهنگ است، اما من با تلاش وارد میشوم و آن را از دهان نهنگ بیرون میآورم.
هوش مصنوعی: از بس که از حرفهای مخالف زخم خوردهام، مانند نیی که ناله میکند، هر رگ و ریشهام صدای دیگری از خود درمیآورد، درست مانند چنگی که به صدا درمیآید.
هوش مصنوعی: به عصمت و پاکی خود اصرار نکن و بهطور تازه و تازهنفس بیرون بیا، چراکه ابن یمین به پوست و ظاهری روشن اشاره میکند و تو در حقیقت، بیشتر شوخی و شاداب هستی.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
بر کش ای تُرک و بیکسو فکن این جامه جنگ
چنگ بر گیر و بنه درقه و شمشیر از چنگ
وقت آن شد که کمان افکنی اندر بازو
وقت آنست که بنشینی و برداری چنگ
دشمن از کینه بر آمد به کمینگاه مرو
[...]
دو سعادت به یکی وقت فراز آمد تنگ
یکی از گردش سال و یکی از شورش جنگ
ما از این هر دو به شکر و به ثنا قصد کنیم
زانکه انده شد و شادی سوی ما کرد آهنگ
ماه نوروز دگر بار به ما روی نمود
[...]
برکش ای ترک بر اسب طرب و شادی تنگ
که زمستان شد و نوروز فراز آمد تنگ
باد نوروزی با باغ همی صلح کند
من و تو هر دو چرا بیهده باشیم به جنگ
سبز رنگ است ز سبزه سر کوه و لب جوی
[...]
ای سنایی نشود کار تو امروز چو چنگ
تا به خدمت نشوی و نکنی قامت چنگ
سر سرهنگان سرهنگ محمد هروی
که سر آهنگان خوانند مر او را سرهنگ
آنکه روی همه هشیاران آمد به شتاب
[...]
عشق اگر باز گرفتی ز گریبانم چنگ
خونِ دل برمژه از دیده نبودی آونگ
رنگ پوشیدم و هم رنگ نمی شد با من
هم بینداختمش نه منم اکنون و نه رنگ
تا دل و دیده نخواهند و نبینند به کس
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.