ای شمع رخسار ترا پروانه خورشید فلک
زینسان ندیدم آدمی حوری ندانم یا ملک
چون قد یار نازنین چون خد آن سیمین سرین
سروی نروید بر زمین ماهی نتابد بر فلک
ز آنچهره شام زلف اگر یکسو کند باد سحر
نور یقین آید بدر از تیرگی و هم و شک
دل شد بدست غم زبون و زدل بر آمد موج خون
دل را غم او هست چون گنجشک را سنگ تفک
گر خاص خواهی ایفلان در کش عنان از دیگران
زیرا که تو جانی و جان با کس نخواهم مشترک
در بوته شوره ستم هستم چو زر ثابت قدم
دانی عیار این درم چون عرضه داری بر محک
گر ره سوی گلروی ما باشد پر از خار بلا
ابن یمین را زیر پا چون پرنیان باشد خسک
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به زیبایی و جذابیت محبوبی اشاره دارد که شاعر او را با شمع و پروانگان خورشید مقایسه میکند. او از زیباییهای ظاهری یار خود میگوید و آن را از دیگران ممتاز میداند. در عین حال، شاعر به غم و اندوه خود اشاره میکند و بیان میکند که قلبش به خاطر محبت او گرفتار است. او همچنین به تلاطمهای زندگی و چالشهایی که در مسیر عشق پیشرو دارد، اشاره میکند و میگوید که عشق او برایش بینظیر و خاص است، حتی در مواجهه با سختیها. شاعر میخواهد محبت خود را حفظ کند و بیان میکند که هیچ چیزی او را از محبوبش جدا نخواهد کرد.
هوش مصنوعی: ای شمع زیبا، تو را به گونهای میبینم که هیچ کس دیگری در آسمان همچون تو را ندیده است. آیا تو یک حوری هستی یا یک ملک؟
هوش مصنوعی: وقتی که قد یار زیبا به مانند مجسمهای بهشتی باشد، هیچ درختی بر زمین به آن زیبایی نمیروید و هیچ ماهی نمیتواند روی آسمان تابش کند.
هوش مصنوعی: اگر باد سحرگاهی موهای شامگاهی آن چهره را یک طرف کند، نور یقین از میان تیرگی و تردید بیرون میآید.
هوش مصنوعی: دل تحت تأثیر غم قرار گرفته و از درونش قطرات خون مانند امواجی بلند میشود. غم او مانند سنگی است که بر سر گنجشکی میافتد.
هوش مصنوعی: اگر میخواهی خاص و ویژه باشی، باید از دیگران فاصله بگیری. چون تو روح و جان داری و نمیخواهم که جانم با کسی تقسیم شود.
هوش مصنوعی: مثل طلای خالص که در برابر ظلم و سختی ثابت و استوار است، من نیز در مصیبتها و مشکلات پایداری میکنم. وقتی تو آزمایش و محک جدی را برای من قرار میدهی، میتوانی متوجه ارزش واقعیام شوی.
هوش مصنوعی: اگر مسیر به سمت زیبایی ما پر از درد و رنج باشد، زیر پای ابن یمین مانند پرنیان نرم و لطیف خواهد بود.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
چشمی است دل را درنهان،نورعلیش مردمک
بر چشم دل گشته عیان سرملک، وهم ملک
نازونعم پرورده را ازمن بگو کاین راه را
اشکی بباید چون بقم رخسارهای چون اسپرک
نام تو دردیوان عشق آنگاه در ثبت اوفتد
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.