مرا ز عشق تو گر شادیی به جان نرسد
تو شاد باش که جز غم به عاشقان نرسد
روا مدار که بیمار لعل چون شکرت
ز پا در آید و دستش بناردان نرسد
بیان طره تو کردمی و لیک دلم
ز بس بشول که دارد بکنه آن نرسد
مه ارچه ابلق گردون بزیر ران دارد
بگرد آنرخ جانبخش دلستان نرسد
نشان قد خود ارزانکه راست میپرسی
بسالها چو تو سروی ببوستان نرسد
بیادگار ز من جان بگیر و خورده مگیر
که دست عاشق بیچاره جز بجان نرسد
لب تو مایه ده عمر جاودانست و لیک
چه سود چون بکسی عمر جاودان نرسد
کجا رسم زلبت من بکام چون هرگز
بکام زان دهن تنگ جز زبان نرسد
چگونه ابن یمین آستین بدست آرد
ترا که پای ز عصمت بر آستان نرسد
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: شاعر در این غزل از عشق و احساساتش به معشوق میگوید. او بیان میکند که اگر از عشق معشوق شادابی نداشته باشد، بهتر است معشوق شاد باشد، چرا که عاشقان تنها غم را تجربه میکنند. سپس به زیبایی معشوق اشاره میکند و ابراز میدارد که اگر او بیمار عشق است، نباید اجازه داده شود که از پا بیفتد. شاعر همچنین اشاره میکند که زیبایی معشوق چنان جذاب و بینظیر است که هیچکس نمیتواند به او برسد. او از معشوق میخواهد یادگاری از او بگیرد اما بیآنکه چیزی از او بگیرد، زیرا عاشق واقعاً جز جانش چیزی ندارد. در نهایت، او بیان میکند که عشق و لبهای معشوق چه کارایی دارند، وقتی دلی به آن لبها نمیرسد و چگونه او میتواند به معشوق نزدیک شود در حالی که معشوق در مرتبهای بالاتر ایستاده است.
هوش مصنوعی: اگر از عشق تو به من خوشی نرسد، تو خوشحال باش، زیرا برای عاشقان جز غم و اندوه چیزی نمیماند.
هوش مصنوعی: اجازه نده که بیمار به خاطر زیبایی و طلا مانند شکر، از پا بیفتد و دستش به کمکی نرسد.
هوش مصنوعی: من بیان زیباییهای تو را مینوشتم، اما دل من چون به شدت مشغول است، نتوانستم به آنچه در قلبم هست، برسید.
هوش مصنوعی: هرچند که ماه به زیبایی و روشنی در آسمان میدرخشد و درخشندگی آن به زمین نزدیک میشود، اما زیبایی و دلربایی چهره محبوب من به هیچوجه قابل مقایسه با آن نیست و به آن نزدیک نمیشود.
هوش مصنوعی: اگر به راحتی به دنبال نشانهای از قامت و زیباییام هستی، باید بگویم که سالها طول میکشد تا کسی به زیبایی تو به باغ بیاید و آن را تجربه کند.
هوش مصنوعی: از من یادگاری بگیر و مرا آزار نده، چرا که دست این عاشق بیچاره تنها به جانش میرسد.
هوش مصنوعی: لب تو باعث طول عمر جاودان است، اما چه فایده که این عمر جاودان به کسی نمیرسد.
هوش مصنوعی: من چگونه میتوانم از لبانت بهرهای ببرم، وقتی که از آن دهان تنگ، جز کلامی به زبان نمیرسد؟
هوش مصنوعی: ابن یمین چگونه میتواند تو را به خود نزدیک کند در حالی که تو برای رسیدن به درگاه عصمت، پای بر زمین نمیگذاری؟
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
بر آستانه اسرار آسمان نرسد
به بام فقر و یقین هیچ نردبان نرسد
گمان عارف در معرفت چو سیر کند
هزار اختر و مه اندر آن گمان نرسد
کسی که جغدصفت شد در این جهان خراب
[...]
اگر وظیفة دردت زمان زمان نرسد
حلاونی بدل و لذتی به جان نرسد
حلاوتی که نرا در چه زنخدان است
هزار یوسف مصری به قعر آن نرسد
تو هر طرف که کشی نیر من ز رشک آنجا
[...]
به گرد گریه من ابر درفشان نرسد
به آه حسرت من برق خوش عنان نرسد
مجردان چو مسیح از علایق آزادند
کمند رشته مریم به آسمان نرسد
مرا ز خرمن گردون چه چشمداشت بود؟
[...]
نیم غمین که به گردون مرا فغان نرسد
اگر به بار رسد گو به آسمان نرسد
چه پرورش دهم آن نخل را درین گلشن
که چون رسد ثمر او به باغبان نرسد
چرا کشم چو نه آهم رسد ز ضعف بر او
[...]
کدام شب که فغانم به آسمان نرسد
خدا کند که ز دوری کسی به جان نرسد
از آن همیشه ترا سر بر آستان دارم
که پای غیر برین خاک آستان نرسد
من و گلی که زبس سرکشی درین گلشن
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.