شاد باش ای دل که بختت پیشوایی میکند
سوی نویین جهانت رهنمایی میکند
خسرو خسرو نشان تالش که از بهر خدای
اهل دانش را به مردی کدخدایی میکند
آن سرافرازی که خاک پای گردونسای او
از شرف در چشم اختر توتیایی میکند
و آنک شمع خاوری از رأی او پروانهایست
کاندرین منظر همیشه روشنایی میکند
آفتاب از بندگان رأی ملکآرای اوست
زان برین تخت زمرد پادشایی میکند
با درون آزردگان صدمت گردون دون
لطف روحافزاش کار مومیایی میکند
از نسیم لطف او باد بهاری شمهایست
زان سبب در صحن بستان عطرسایی میکند
نفحه اخلاق او در چین ز خون سوخته
در میان نافهها مشک ختایی میکند
خسرو سیارگان را ملک حسن اندر زوال
زان همیافتد که با وی خودنمایی میکند
چون ید بیضا نماید از هنر در روز رزم
رنگ لعل دشمنان را کهربایی میکند
روز کین چون تیغ او بیگانگی دید از غلاف
با رقاب دشمنانش آشنایی میکند
گردد اندر روز رزمش شیر شرزه پایمال
زانک گُرزِ گاوسارش سرگرایی میکند
تیغ میناگون گوهردار او هنگام رزم
نیزهٔ بیجان به دستش اژدهایی میکند
گر سموم عنف او بر آب حیوان بگذرد
آب حیوان همچو آتش جانگزایی میکند
ور نسیمی از ریاض لطفش آید در جهان
چون دم عیسی مریم جانفزایی میکند
ابر میخواهد ز دریای کفش دایم عطا
آن همه شور و فغان از بینوایی میکند
گرچه ناید از مسام ابر جز آب حیات
با کفش گر در چکاند بیحیایی میکند
با وجود خاک پایش مر فلک را مشتری
مشتری گر میشود از بیبهایی میکند
خواست دشمن تا شود چون او به کام دوستان
خود نمیداند که آن لطف خدایی میکند
خسروا ابن یمین بر گلبن اوصاف تو
همچو بلبل روز و شب مدحتسرایی میکند
از قبولت زیوری گر یافت فکر بکر من
شد به خوبی شُهره و اکنون دلربایی میکند
تیر گردون در کمان باشد ز رشک خاطرم
گرچه با من گهگهی لطفی ریایی میکند
هرکه را آیینهٔ دل زنگ محنت یافتست
صیقل الطاف او محنتزدایی میکند
بر درت گردون کمر بسته غلام ازرقست
حمله زن بر وی که با من بیوفایی میکند
خسروا عمرت مخلد باد و کارت بر مراد
خود چنین باشد چو بختت پیشوایی میکند
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
دل که با خوبان بدخو آشنایی میکند
شیشهای با خارهای زورآزمایی میکند
بنده در کویش که خون خویش میسازد روان
در حساب خویش حُسنش را روایی میکند
پختگان دانند کار از خامی پروانه کو؟
[...]
این منم یا رب که بختم پیشوایی میکند
دولت بیگانه طبعم آشنایی میکند
آنچه محبوبست میجوید به من پیوستگی
و آنچه دل زو میرمد از من جدایی میکند
در شب تاریک فکرت رغم انف روزگار
[...]
تا به چند آن غمزه از من دلربایی میکند
میرود با جای دیگر آشنایی میکند
روشنایی چشم من باشد روا باشد که یار
شمع رویش جای دیگر روشنایی میکند
در وفاداری او جان دادهام من سالها
[...]
گاه لطفی مینماید گه جفایی میکند
شوخی آن طفل هردم اقتضایی میکند
آه ازآن نورس که گه رخ مینماید گاه زلف
هرزمان ما را گرفتار بلایی میکند
هر طرف صد مبتلا دارد ولی از سرکشی
[...]
شد بهار و شمع با گل آشنایی میکند
آشنایی از برای روشنایی میکند
با تپانچه میتوان تا چند رو را سرخ داشت؟
چهره را لعلی شراب کهربایی میکند
با کسی الفت مکن هرگز که یاران را فلک
[...]
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.