خورشید وصال ما برآید
بر تو شب هجر ما سرآید
هم باغ امید تازه گردد
هم شاخ مراد در بر آید
آن کو به جز از جفا نکردی
با تو ز ره وفا درآید
دور فلکت به کام گردد
ملک طربت مسخر آید
از شمع جمال دلفروزم
کاشانه تو منور آید
وز لعل لب شکرفشانم
کام دل خستهات برآید
وز طرۀ من مشام جانت
چون باد صبا معطر آید
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
آنرا که غمت ز در درآید
مقصود دو عالمش برآید
در پای تو هرکه کشته گردد
از کل زمانه بر سر آید
با رنج تو راحت دو عالم
[...]
وآن دم که نفس به آخر آید
هم خطبهٔ نام تو سراید
از دست و زبان که بر آید
کز عهدهٔ شکرش به در آید؟
دل رفت که با غمت براید
تا زین دو کدام بر سر آید
الا غم آن که چون سرآید
این روز وصال و شب درآید
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.