دوشم سحرگهی ندای حق به جان رسید
کای روح پاک مرتع حیوان چه میکنی؟
تو نازنین عالم عصمت بدی کنون
با خواری و مذلت عصیان چه میکنی؟
پروردهٔ حظائر قدسی به ناز وصل
اینجا اسیر محنت هجران چه میکنی؟
خو کردهای به رقهٔ الطاف حضرتی
سرگشته در تصرف دوران چه میکنی؟
تو صافی «الست بِرَبّک» چشیدهای
با دردی و ساوس شیطان چه میکنی؟
زندان روح تن بود ار هیچ عاقلی
غافل چنین نشسته به زندان چه میکنی؟
تو انس با جمال و جلالم گرفتهای
وحشتسرای عالم انسان چه میکنی؟
در وسعت هوای هویت پریدهای
در تنگنای عرصهٔ دو جهان چه میکنی؟
بر پر سوی نشیمن اول چو باز شاه
چون بوم خس نهای تو به ویران چه میکنی؟
گیرم که مال و ملک سلیمان به تو رسید
باقی چو نیست ملک سلیمان چه میکنی؟
چون چار گز نشیب زمین است مسکنت
چندین بلند درگه و ایوان چه میکنی؟
مرگ از پِیَت دو اسبه شب و روز میدود
تو خواب خوش چو مردم نادان چه میکنی؟
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
دوشم سحر گهی ندی حق بجان رسید
کای روح پاک مرتع حیوان چه می کنی
تو نازنین عالم عصمت بدی کنون
با خواری و مذلّت عصیان چه می کنی
پروردهٔ حظائر قدسی بناز وصل
[...]
هرسوی جلوهای گل خندان چه میکنی
خود را بهر کنار خرامان چه میکنی
جایی دگر نماند که گیرم عنان تو
رفتم ز کار این همه جولان چه میکنی
بنما به عاشق آن لب آلودهٔ شراب
[...]
تسکین دل به زلف پریشان چه میکنی؟
این شعله را خموش به دامان چه میکنی؟
هر ذرهای سپند رخ آتشین توست
ای آفتابروی، نگهبان چه میکنی؟
یوسف حریف سیلی اخوان نمیشود
[...]
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.