دوشم سحرگهی ندای حق به جان رسید
کای روح پاک مرتع حیوان چه میکنی؟
تو نازنین عالم عصمت بدی کنون
با خواری و مذلت عصیان چه میکنی؟
پروردهٔ حظائر قدسی به ناز وصل
اینجا اسیر محنت هجران چه میکنی؟
خو کردهای به رقهٔ الطاف حضرتی
سرگشته در تصرف دوران چه میکنی؟
تو صافی «الست بِرَبّک» چشیدهای
با دردی و ساوس شیطان چه میکنی؟
زندان روح تن بود ار هیچ عاقلی
غافل چنین نشسته به زندان چه میکنی؟
تو انس با جمال و جلالم گرفتهای
وحشتسرای عالم انسان چه میکنی؟
در وسعت هوای هویت پریدهای
در تنگنای عرصهٔ دو جهان چه میکنی؟
بر پر سوی نشیمن اول چو باز شاه
چون بوم خس نهای تو به ویران چه میکنی؟
گیرم که مال و ملک سلیمان به تو رسید
باقی چو نیست ملک سلیمان چه میکنی؟
چون چار گز نشیب زمین است مسکنت
چندین بلند درگه و ایوان چه میکنی؟
مرگ از پِیَت دو اسبه شب و روز میدود
تو خواب خوش چو مردم نادان چه میکنی؟
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به بیان ندامت و شگفتی از حال انسان میپردازد که در حالی که به خداوند و زیباییها نزدیک است، در دنیا به غفلت و ناکامی گرفتار شده است. شاعر از روح پاکی یاد میکند که در میان آلام و مصائب دنیا، به حیات حیوانی وشهوات غرق شده و از جایگاه والای خود دور افتاده است. او به انسانی که با نعمتهای الهی آشناست، اما در زندگی روزمره خود غافل شده، هشدار میدهد که در حال گمراهی و اشتباه است. شاعر به او میگوید که این دنیا فانی و گذراست و نباید به زرق و برق آن دلخوش باشد. در نهایت، او به یادآوری مرگ و ضرورت بیداری از خواب غفلت میپردازد.
هوش مصنوعی: دیشب در صبح زود صدای حق به جانم رسید و از من پرسید: ای روح پاک، چرا در میان موجودات دنیوی مشغول به کار هستی؟
هوش مصنوعی: ای نازنین و پاکدامن، حالا که در غفلت و تمرد از فرمان الهی هستی، چه میکنی؟ این وضع تو با عزت و مقام تو چه تناسبی دارد؟
هوش مصنوعی: تربیتشدگان در باغهای مقدس، با زیباییهای وصال آشنا هستند، اما تو در اینجا به سبب درد جدایی چه کار میکنی؟
هوش مصنوعی: عادت کردهای به نعمتها و لطفهای الهی، حالا در این شرایط متغیر زندگی، چه تصمیمی داری؟
هوش مصنوعی: تو حقیقتی را درک کردهای و تجربه کردهای که خداوند پروردگار توست، حالا با درد و وسوسههای شیطان چه کار خواهی کرد؟
هوش مصنوعی: اگر فرد عاقلی متوجه نشود که جسم، زندانی برای روح است، در این حالت چه فایدهای دارد که همچنان در این زندان نشسته و چیزی نمیگوید؟
هوش مصنوعی: تو در زیبایی و grandeur من غرق شدهای، حالا در این دنیای پر از وحشت و آشفتگی، انسان چه باید بکند؟
هوش مصنوعی: در فضای گسترده زندگی و وجودت، چرا خود را در محدودیتهای این دنیا محبوس کردهای؟
هوش مصنوعی: وقتی که به خانهی اولیهات بازمیگردی، مانند پرندهای آزاد از قفس، چرا باید در ویرانهها به جستوجوی چیزهایی بپردازی که برایت نفعی ندارد؟
هوش مصنوعی: فرض کنیم که تو به تمامی ثروت و املاک سلیمان دست پیدا کردی، اما باقیماندهای از قدرت و سلطنت او وجود ندارد؛ حالا چهکار میکنی؟
هوش مصنوعی: چرا با وجود اینکه زمین پایینتر است، اینقدر خانهات بزرگ و بلند است؟
هوش مصنوعی: مرگ همیشه در حال تعقیب توست، مانند دو اسب که در شب و روز به دنبال تو میدوند. تو در خواب خوشی غرق شدهای و نمیدانی که چه بر سرت میآید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
دوشم سحر گهی ندی حق بجان رسید
کای روح پاک مرتع حیوان چه می کنی
تو نازنین عالم عصمت بدی کنون
با خواری و مذلّت عصیان چه می کنی
پروردهٔ حظائر قدسی بناز وصل
[...]
هرسوی جلوهای گل خندان چه میکنی
خود را بهر کنار خرامان چه میکنی
جایی دگر نماند که گیرم عنان تو
رفتم ز کار این همه جولان چه میکنی
بنما به عاشق آن لب آلودهٔ شراب
[...]
تسکین دل به زلف پریشان چه میکنی؟
این شعله را خموش به دامان چه میکنی؟
هر ذرهای سپند رخ آتشین توست
ای آفتابروی، نگهبان چه میکنی؟
یوسف حریف سیلی اخوان نمیشود
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.