هرسوی جلوهای گل خندان چه میکنی
خود را بهر کنار خرامان چه میکنی
جایی دگر نماند که گیرم عنان تو
رفتم ز کار این همه جولان چه میکنی
بنما به عاشق آن لب آلودهٔ شراب
آتش به خلق در زده، پنهان چه میکنی
خوابت برد ز چهره پریشانی خمار
دارد لبت نشانهٔ دندان چه میکنی
رشکی نیازموده چه دانی که پیش غیر
با جان عاشقان پریشان چه میکنی
بیداری کسان همه از بهر خواب تست
داری دعای خلق، نگهبان چه میکنی
چون شد فغانی از هوس آن بدن هلاک
مستانه چاکها به گریبان چه میکنی
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این شعر، شاعر به توصیف زیبایی و جذابیت کسی میپردازد که با خنده و شیطنت خود توجه دیگران را جلب میکند. او از این شخص میپرسد که چه کاری میکند در حالی که همه جا پر از زیبایی و خنده است. شاعر به احساس عاشقانهاش اشاره میکند و از او میخواهد که لبهایش را که از شراب رنگین شده، به نمایش بگذارد. همچنین به اینکه خوابش برده و نشانههایی از عشق و شوق در لبانش وجود دارد، اشاره میکند. در نهایت، شاعر به حسرت و شوقی که در دل عاشقان وجود دارد اشاره میکند و از آن شخص میپرسد که با این همه احساساتی که برانگیخته، چه میکند.
هوش مصنوعی: هر جا که بروی، زیباییها و گلهای خندان وجود دارند و تو چه کاری میکنی که به طور خاص به آنها توجه کنی و خود را به خاطر آنها به زحمت بیندازی؟
هوش مصنوعی: جایی دیگر نیست که بتوانم تو را در دست بگیرم، من از این همه بیداری و سرگردانی رها شدم، تو چه کار میکنی؟
هوش مصنوعی: به عاشق آن لبهای رنگین و شرابی خود را نشان بده که آتش را به جان دیگران انداخته است، پس چرا پنهانکاری میکنی؟
هوش مصنوعی: چشمانت خمار و چهرهات آشفته است، و نشانهای از دندان روی لبت وجود دارد. حالا در این وضعیت چه کاری میخواهی انجام دهی؟
هوش مصنوعی: غیر از آنچه که خودت تجربه نکردهای، چگونه میتوانی بفهمی که دیگری با جان عاشقان چه حالتی دارد و چه کارهایی انجام میدهد؟
هوش مصنوعی: بیداری همه مردم برای خواب توست. دعای مردم را چه فایدهای دارد، وقتی تو خودت را محافظت نمیکنی؟
هوش مصنوعی: زمانی که شور و شوق عشق و هوس به اوج خود میرسد، چه کار میکنی وقتی که چاکهای پیراهن و زیبایی آن بدن، تو را به جنون میکشاند؟
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
دوشم سحر گهی ندی حق بجان رسید
کای روح پاک مرتع حیوان چه می کنی
تو نازنین عالم عصمت بدی کنون
با خواری و مذلّت عصیان چه می کنی
پروردهٔ حظائر قدسی بناز وصل
[...]
تسکین دل به زلف پریشان چه میکنی؟
این شعله را خموش به دامان چه میکنی؟
هر ذرهای سپند رخ آتشین توست
ای آفتابروی، نگهبان چه میکنی؟
یوسف حریف سیلی اخوان نمیشود
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.