لغتنامهابجدقرآن🔍گوگلوزنغیرفعال شود

گنجور

 
بابافغانی

هرسوی جلوه‌ای گل خندان چه می‌کنی

خود را بهر کنار خرامان چه می‌کنی

جایی دگر نماند که گیرم عنان تو

رفتم ز کار این همه جولان چه می‌کنی

بنما به عاشق آن لب آلودهٔ شراب

آتش به خلق در زده، پنهان چه می‌کنی

خوابت برد ز چهره پریشانی خمار

دارد لبت نشانهٔ دندان چه می‌کنی

رشکی نیازموده چه دانی که پیش غیر

با جان عاشقان پریشان چه می‌کنی

بیداری کسان همه از بهر خواب تست

داری دعای خلق، نگهبان چه می‌کنی

چون شد فغانی از هوس آن بدن هلاک

مستانه چاک‌ها به گریبان چه می‌کنی

 
 
 
جشنوارهٔ رزم‌آوا: نقالی و روایتگری شاهنامه
نجم‌الدین رازی

دوشم سحر گهی ندی حق بجان رسید

کای روح پاک مرتع حیوان چه می کنی

تو نازنین عالم عصمت بدی کنون

با خواری و مذلّت عصیان چه می کنی

پروردهٔ حظائر قدسی بناز وصل

[...]

مشاهدهٔ ۱ مورد هم آهنگ دیگر از نجم‌الدین رازی
صائب تبریزی

تسکین دل به زلف پریشان چه می‌کنی؟

این شعله را خموش به دامان چه می‌کنی؟

هر ذره‌ای سپند رخ آتشین توست

ای آفتاب‌روی، نگهبان چه می‌کنی؟

یوسف حریف سیلی اخوان نمی‌شود

[...]

مشابه‌یابی بر اساس وزن و قافیه