گنجور

 
بلند اقبال

ماه رویت ز بسکه پر نوراست

شد یقینم که مادرت حور است

شرح موی توسوره واللیل

وصف روی تو آیه نور است

موی تو نافه نافه ازمشک است

روی تو طبله طبله کافور است

شهد شیرین لبت بود چو عسل

مژه ات گرچه نیش زنبور است

زلف تو رهزن است اگر چشمت

نیز رهزن شده است مجبور است

بگذر از جرم چشم خود هم نیز

زآنکه بیمار هست ومعذور است

خانه صبر از تو ویران است

کشور حسن از تومعموراست

آنکه در شهر نیست عاشق تو

یا رخت را ندیده یا کوراست

نشود همچو من بلنداقبال

آنکه از فیض خدمتت دور است