با طلعتت به گلشن وصحرا چه حاجت است
درخدمتت به سیر وتماشا چه حاجت است
خود با خیال روی تومشغول صحبتم
گلزار و صوت بلبل شیدا چه حاجت است
از لعل روح بخش توگشتیم زنده دل
دل را به معجزات مسیحا چه حاجت است
مست ار کسی به یک دو سه مینای می شود
او را به هفت گنبد مینا چه حاجت است
مستی چنین خوش است که بی می کند کسی
مستم زچشم مست تو صهبا چه حاجت است
فرمان ز شه رسید که ما فاش می خوریم
از شیخ وشحنه خواهش امضا چه حاجت است
خود آگهی ز حال دل وآرزوی دل
بر درگه تو عرض تقاضا چه حاجت است
وامق اگر شوم همه عاشق شوم تو را
بنمایی ار عذار به عذرا چه حاجت است
صنعان اگر شوم همه مقصود من توئی
ورنه مرا به آن بت ترسا چه حاجت است
او هست وهیچ نیست جز او هرچه هست از اوست
زاهد تو را ز لا وز الا چه حاجت است
ز ایمان وکفر بگذر ودلبر پرست شو
رفتن به کعبه یا به کلیسا چه حاجت است
تو عندلیب گلشن جانی نه بوم شوم
ماندن در این خرابه دنیا چه حاجت است
از خاک وخشت بستر وبالین نهاده اند
بر فرش های اطلس ودیبا چه حاجت است
شعر بلند اقبال ار آیدت به دست
دیگر تورا به گوهر دریا چه حاجت است
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به بیان احساس عشق و وابستگی عمیق شاعر به معشوق پرداخته است. شاعر از زیباییها و شگفتیهای دنیا حرف میزند و به این نکته میرسد که در حضور معشوق، نیازی به همهی زیباییها و لذتهای دیگر ندارد. او از معجزههای عشق و حالت مستی ناشی از محبت معشوق میگوید و نمایان میکند که هر چه در دنیا وجود دارد، تنها به خاطر عشق و حضور آن محبوب اهمیت دارد. در نهایت، شاعر اشاره میکند که هیچ چیز در این دنیا، از کعبه و کلیسا تا ثروت و زیباییهای ظاهری، در برابر عشق و محبت معشوق ارزش ندارد.
هوش مصنوعی: با زیبایی و چهره نورانیت، به باغ و دشت نیازی نیست؛ زیرا در کنار تو، نیازی به گشت و گذار و تماشای دیگر مناظر ندارم.
هوش مصنوعی: من خودم را با فکر کردن به چهرهات مشغول کردهام و در کنار این، گلستان و آواز بلبل عاشق را چه نیازی دارم؟
هوش مصنوعی: از نیروی جانبخش تو زنده و شاداب شدهایم، دیگر به معجزات مسیحی نیازی نداریم.
هوش مصنوعی: اگر کسی به خاطر چند جرعه می شراب مست شود، دیگر چه نیازی دارد که به هفت آسمان یا گنبد مینا برسد؟
هوش مصنوعی: مستی اینقدر زیبا است که اگر کسی به خاطر می مشروب نداشته باشد، فقط با نگاه پر از مستی تو، به شدت مست میشود و نیازی به شراب ندارد.
هوش مصنوعی: فرمان از سوی پادشاه صادر شده که ما به طور علنی از شیخ و شحنه درخواست میکنیم که نیاز به امضای آنها نیست.
هوش مصنوعی: نیازی به نشان دادن حال و آرزوی دلم در درگاه تو نیست، زیرا خودت از آن باخبری.
هوش مصنوعی: اگر من هم عاشق شوم، کافی است که تو چهرهات را به عذرای زیبا نشان دهی، دیگر نیازی به هیچ چیز نیست.
هوش مصنوعی: اگر من در هر زمینهای حرفهای شوم، هدف و مقصود من تنها تو هستی، وگرنه برای من چه نیازی به آن بت ترسا وجود دارد؟
هوش مصنوعی: او وجود دارد و هیچ چیز دیگری جز او وجود ندارد. هر چه هست، از او نشأت میگیرد. ای زاهد، به چیزی که نه از او آمده و نه به او مرتبط است، چه نیاز داری؟
هوش مصنوعی: از ایمان و بیایمانی فراتر برو و به دوست واقعی خود عشق بورز. رفتن به مکانهای مقدس مانند کعبه یا کلیسا چه فایدهای دارد؟
هوش مصنوعی: تو مانند بلبل باغ هستی و نه مانند جغدی که در این خرابه دنیا زندگی کند. ماندن در این دنیای نابود شده چه نیازی دارد؟
هوش مصنوعی: در این بیت به این نکته اشاره شده است که انسانها از مواد اولیه ساده و بیارزش مانند خاک و خشت، برای خود بستر و محل خواب ساختهاند، اما اکنون بر فرشهای گرانبهایی همچون اطلس و دیبا مینشینند. این بیان نشاندهندهی تضاد میان سادگی اولیه و تجملات امروزی است و اینکه در زندگی، بهره بردن از نعمتها و تجملات نیازی واقعی ندارد.
هوش مصنوعی: اگر شعر بلند اقبال به دستت بیفتد، دیگر نیازی نیست که به جواهرات دریا فکر کنی.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
خلوت گُزیده را به تماشا چه حاجت است
چون کوی دوست هست به صحرا چه حاجت است
جانا به حاجتی که تو را هست با خدا
کآخِر دمی بپرس که ما را چه حاجت است
ای پادشاهِ حُسن خدا را بسوختیم
[...]
خاطر چو خرم است به صهبا چه حاجت است؟
دل چون گشاده است به صحرا چه حاجت است؟
سیر چمن بود پی تحصیل وقت خوش
با وقت خوش به سیر و تماشا چه حاجت است؟
هیچ است گنج عالم اگر نیست دل غنی
[...]
ما را امام هست و یارا چه حاجت است
خورشید هست نور ثریا چه حاجت است
ای حضرت امام به سرّی که با خدای
داری دمی بپرس که ما را چه حاجت است
ای پادشاه شرع، خدا را بسوختیم
[...]
با چشم سیر، نعمت دنیا چه حاجت است؟
تا آبرو به جاست، به دریا چه حاجت است؟
عمری ست کز تپانچه، رخی سرخ می کنیم
ما را به سرخ رویی صهبا چه حاجت است؟
ژولیده موی، بر سر ما تاج خسروی ست
[...]
گفتی چه حاجت است ترا تا روا شود
گفتن چه حاجت است بر اما چه حاجت است
اشعار فقر بر در حاتم چه لازمست
اظهار درد پیش مسیحا چه حاجت است
تدبیر کار هیچ ندانی چو من زمن
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.