روشنی کف موسی همه ازروی تو بود
تیرگی دل فرعون هم ازموی تو بود
دم عیسی که از او عظم رمیم احیا شد
رمزی از معجزه لعل سخنگوی تو بود
از بهشت آن همه تعریف که زاهد می کرد
چو رسیدیم همه وصف سر کوی تو شد
آن همه وصف که از کوثر وطوبی می گفت
چون بدیدیم لب وقامت دلجوی توبود
آن هلالی که عیان گشت و شدانگشت نما
قد خمیده چوکمان از خم گیسوی تو بود
ره نبردیم به سوی توزهر سوگر چه
شاهراهی به دوراهی همه را سوی توبود
کوه را کس نتواندکند ازجا دل من
که زجا کنده شد از قوت بازوی تو بود
این پریشانی حال دلم امروزی نیست
کز ازل بود پریشان وز گیسوی تو بود
نام کردند از آن روی بلند اقبالم
که چوزلفت سر من دوش به زانوی تو بود
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
بامدادان پگاه آمد بر بسته کمر
غالیه بر سر و رو کرد و برون رفت بدر
خواجه در غم من ار گفت که چون بیخردان
دین به دل کردهای اندر ره دنیا لابد
دیو در گوش هوا و هوسش میگوید
از پی کبر و کنی چون متنبی سد جد
من چه دانستم کز تربیت روحالقدس
[...]
هر که او بندهٔ این حضرت والا بود
همچو من صاب صد نعمت و آلا گردد
آن کل شوم نیک تیر دل از من بربود
عشق بر عشق چو آروغ برافروز فروز
یاسمن گون رخ . . . ون را بزهارم بنمود
شب ز سودای ویم دیده حمدان نغنود
جز خداوند مفرمای که خوانند مرا
سزد این نام کسی را که غلام تو بود
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.