دلم از موی توآشفته چنان است که بود
عشق روی توهمان آفت جان است که بود
گر سراغ از دل گم گشته من میجوئی
همچنان گمشده بی نام ونشان است که بود
از قدخم شده ام گر خبری می خواهی
ز ابروان توهمان طور کمان است که بود
وگر ازچشم من وگریه اومی پرسی
همچنان رودی از این چشمه روان است که بود
گر توآن عهد که بستی بشکستی چودلم
عهد من با تودرست است و همان است که بود
عجب از آه دل ما که ندارد اثری
زآنکه میل دل دلدار بر آن است که بود
خر چوشد خسته و وامانده سبکبار شود
همچنان بار من خسته گران است که بود
می کشد زحمت بیهوده طبیبم به علاج
که مرا درد همان دردنهان است که بود
منگر بر دل زارم که بلند اقبال است
این همان خون جگر پست نوان است که بود
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
همچنان مهر توام مونس جان است که بود
همچنان ذکر توام ورد زبان است که بود
شوقم افزون شد و آرام کم و صبر نماند
در فراق تو، ولی عهد همان است که بود
کی بود کی که دگر بار بگویند اغیار
[...]
گوهرِ مخزنِ اسرار همان است که بود
حُقِّهٔ مِهر بدان مُهر و نشان است که بود
عاشقان زُمرهٔ اربابِ امانت باشند
لاجرم چشمِ گهربار همان است که بود
از صبا پرس که ما را همه شب تا دمِ صبح
[...]
در سرم ذوق می عشق همان است که بود
سر همان خاک ره دیر مغان است که بود
چون نشان پرسیم از دل که به صحرای فنا
به همان قاعده بی نام و نشان است که بود
غمم از حد متجاوز شده از مخموری
[...]
دوستان چرخ همان دشمن جان است که بود
همه را دشمن جان است ، همان است که بود
ای که از اهل زمانی ز فلک مهر مجوی
کاین همان دشمن ارباب زمان است که بود
شاهد عیش نهان بود پس پرده چرخ
[...]
لب لعل تو همان تلخ زبان است که بود
در نگین تو همان زهر نهان است که بود
حسن اهلیت خط هیچ اثر در تو نکرد
آتش خوی تو جانسوز چنان است که بود
دل سنگین ترا ناله ما نرم نکرد
[...]
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.