گنجور

برای پیشنهاد تصاویر مرتبط با اشعار لازم است ابتدا با نام کاربری خود وارد گنجور شوید.

ورود به گنجور

 
بلند اقبال

دل زخمدار و طره او مشکبو بود

ناسور اگر دلم کند از بوی او بود

تا درکنار من بنشیند سهی قدی

از چشمه های چشم کنارم چو جو بود

شیرین تر است در برم از شکر ار چه یار

هم تلخ گوی باشد وهم تندخو بود

دل آرزو کند که زندبوسه ها بر او

در هر لبی که از لب او گفتگو بود

دیدیم بود چین وختن تبت وتتار

ما را گمان که زلف تویک مشت موبود

دلبر نشسته در بر دل روز و شب چرا

دل غافل است واین همه در جستجو بود

گفتی که درجهان چه به دل داری آرزو

وصل تو است اگر به دلم آرزو بود

اقبال هر که را که بلنداست همچومن

بی پرده دلبرش به برش روبرو بود

 
 
 
فانوس خیال: گنجور با قلموی هوش مصنوعی
سعدی

ناچار هر که صاحب روی نکو بود

هر جا که بگذرد همه چشمی در او بود

ای گل تو نیز شوخی بلبل معاف دار

کان جا که رنگ و بوی بود گفت و گو بود

نفس آرزو کند که تو لب بر لبش نهی

[...]

سیف فرغانی

گر جمله شهر صورت و روی نکو بود

کو صورتی که این همه معنی درو بود

خرم دل بهشتی و خوش عالمی بهشت

گر در بهشت حور باین رنگ و بو بود

در سجده گاه بندگی تو چو آسمان

[...]

قاسم انوار

صاحب قلاده اهل نزاع و غلو بود

کارش نکو بود اگرش جست و جو بود

واعظ، مکن مبالغه، ترسم که زهد ما

در راه عشق شیوه سنگ و سبو بود

آبم ز سر گذشت و دمی دست و پا زدم

[...]

صائب تبریزی

آن راکه زخمی از دم شمشیر او بود

بی چشم زخم آب حیاتش به جو بود

آسودگی به خواب نبیند تمام عمر

آن را که خار پیرهن از آرزو بود

هرکس زجود پیر خرابات آگه است

[...]

آشفتهٔ شیرازی

تنها نه ترک بچه من تندخو بود

این خوی تند لازم روی نکو بود

بلبل زدرد تست گل آگه فغان مکن

آن به که کار عاشق بی گفتگو بود

با رنج باد بیزن وجور شکرفروش

[...]

مشابه‌یابی بر اساس وزن و قافیه