گنجور

برای پیشنهاد تصاویر مرتبط با اشعار لازم است ابتدا با نام کاربری خود وارد گنجور شوید.

ورود به گنجور

 
بلند اقبال

ترک من مست چوشد طرف کله بر شکند

ساقیا کن حذر آن وقت که ساغر شکند

ساتکین وقدح وبلبله وشیشه وجام

همه را بر سر هم ریزد ویکسر شکند

دلبران دل شکنندآن بت کافر گه دل

گاه پهلو وگهی سینه وگه سر شکند

چنگ در زلف خودازخشم زند از پی جنگ

رونق از مشک برد قیمت عنبر شکند

خنجر از قهر کشد بر در و دیوار زند

بارها کشته چنان کرده که خنجر شکند

همه بر پای وی افتید که این هم سر ما

بر سر مطرب اگر بربط ومزمر شکند

به بلنداقبال آن شوخ شکر لب آموخت

که ز شیرین سخنی رونق شکر شکند

 
نسک‌بان: جستجو در متن سی‌هزار کتاب فارسی
sunny dark_mode