رنگم نقاب غیرت آن جلوه میدرد
فطرت جنون کند که ز بویم اثر برد
شادم که بی نشانی آثار رنگ و بو
بیرونم از قلمروتحقیق پرورد
این چار سو ادبگه سودای نازکیست
عمریست ضبط آه من آیینه میخرد
خلقی در امل زد و با داغ یأس رفت
آتش بهکارگاه فسون خانهٔ خرد
داغم ز جلوهای که غرور تغافلش
آیینهخانهها کند ایجاد و ننگرد
هنگامهٔ قبول نفس بسکه تنگ بود
پا تا سرم چو شمع ز هم خورد دست رد
نقاش شرم دار ز پرداز انفعال
تصویرم آن کشد که ز رنگم برآورد
آیینهٔ خرام بهار است گرد رنگ
من نقش پا خیال تو هرجا که بگذرد
طاووس من بهار کمین چه مژده است
عمریست بال میزنم و چشم میپرد
بیدل جواب مطلب عشاق حیرتست
آنکس که نامهام برد آیینه آورد
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به بیان احساسات عمیق شاعر درباره عشق و زیبایی میپردازد. شاعر از نقاب غیرت و جلوههای عشقی سخن میگوید که بر دلش تأثیر گذاشته و او را به حالت جنون و حیرت مبتلا کرده است. او به حالتی شاد اشاره دارد که بدون هیچ نشانی از عشق و محبت، از دنیای تحقیق و جستجوی حقیقت خارج شده است. در ادامه، شاعر به داغ یأس و تنهایی خود اشاره میکند و از تنگی نفس در هنگام قبول عشق صحبت میکند. تصویر و نقش او در آینه زندگی به همه جا پراکنده شده و او همچنان در جستجوی زیبایی و عشق است. در پایان، بیدل بیان میکند که عشق و تجربیاتش را در نامهای به تصویر کشیده است.
هوش مصنوعی: این بیت به این معناست که رنگ و ظاهر من به خاطر غیرت و احساساتی که در درونم وجود دارد، در حال تغییر است. این احساسات به حدی قوی هستند که میتوانند جنون ایجاد کنند و بویی که از من برمیخیزد، تأثیرگذار است.
هوش مصنوعی: خوشحالم که بدون هیچ نشانهای از رنگ و بو، از دنیای تحقیق و بررسی فراتر رفتهام.
هوش مصنوعی: در این مکان، فضایی پر از زیبایی و لطافت وجود دارد که سالهاست آه و آرزوی من را در خود نگهداشته و این احساس را مانند آینهای در خود انعکاس میدهد.
هوش مصنوعی: افرادی در دنیا با ناامیدی و از کوره در رفتن، آتش و خرابی را به محل کار جادوگری و عقل خود آوردند.
هوش مصنوعی: من از جلوهای داغ و دلتنگم که خودخواهی و بیتوجهیاش میتواند آینهها را بسازد و به خود ننگرد.
هوش مصنوعی: زمانی که در حال پذیرش نفس و خواستههایم بودم، به شدت احساس تنگی کردم و از سر تا پایم مانند شمعی شدم که به هم ریخته است و دیگر نمیتوانم چیزی را قبول کنم.
هوش مصنوعی: نقاشی که مشغول ترسیم من است، باید خجالت بکشد از اینکه تصویر مرا به حالت انفعالی کشیده است. او باید آن تصاویری را خلق کند که از رنگ و حالتم فراتر برود.
هوش مصنوعی: آیینهای که به زیبایی بهار را نشان میدهد، به رنگ من نقشی از قدمهای خیال تو را به تصویر میکشد، هر جا که بروی.
هوش مصنوعی: پرنده زیبای من، بهار چه خبر خوشی را در آستین دارد؟ من سالهاست که بال میزنم و فقط به تماشا نشستهام.
هوش مصنوعی: عشاق در حیرت و شگفتی هستند و تنها کسی که نامهام را میبرد، در حقیقت، آینهای از درون من را به همراه دارد.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
چون بچهٔ کبوتر منقار سخت کرد
هموار کرد پرّ و بیوکند مویِ زرد،
کابوک را نخواهد و شاخ آرزو کند
وز شاخ سوی بام شود باز گردگرد
مشکین شود چو باد بزلف تو بگذرد
عاشق شود کسیکه بروی تو بنگرد
بر غالیه بماند بر عارض تو باد
گاهش برو بمالد و گه باز بسترد
گر پشت یابد از رخ تو لاله بشکفد
[...]
جز سوی نام نیک خردمند ننگرد
نام نکو بماند و این عمر بگذرد
سالار لولیان را گفتم برای خرد
از میخ هجو من خر خمخانه را بدرد
گفتا که میخ هجو تو . . . ون خوار آنخرست
. . . ون ما چی خاردان بره کش حرب فشرد
خر فرد بود میره با سهل دیلمی
[...]
ای از عدد یکی به هنر صدهزار مرد
دارند معطیان ز عطاء تو پیش خورد
از رشگ حرمت تو بزرگان مملکت
چون صبح و شمس بارخ زردند وبادسرد
از اولیای دولت در هیچ روزگار
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.