گنجور

 
بیدل دهلوی

هیچکس چون من درین‌ حرمان‌سرا ناشاد نیست

عمر در دام و قفس ضایع شد و صیاد نیست

کیست تا فهمد زبان بینواییهای من

از لب زخمم همین خون می‌چکد فریاد نیست

آسمانی در نظر داریم وارستن کجاست

در خیال این شیشه تا باشد پری آزاد نیست

با نفس‌گردد مقابل‌کاش شمع اعتبار

در زمین پست می‌سوزبم‌ کانجا باد نیست

موج و کف مشکل‌ که‌ گردد محرم قعر محیط

عالمی بیتاب تحقیق است و استعداد نیست

زشتی ما را به طبع روشن افثادست‌کار

هرکجا آیینه‌پردازیست زنگی شاد نیست

طفل بازی‌گوش نسیانگاه سعی غفلتیم

هرچه خواندیم از دبیرستان عبرت‌، یاد نیست

هرچه باشی ناگزیر وهم باید بودنت

خاک‌شو، خون خور، طبیعت قابل ارشاد نیست

سجده پابرجاست از تعمیر عجز آگاه باش

غیرنقش پا شدن خشتی درین بنیاد نیست

پیکر خاکی به ذوق نیستی جان می‌کند

تا نگردد سوده سنگ سرمه بی‌فریاد نیست

دعوت آفاق ‌کن ‌گر جمع خواهی خاطرت

سیل تا مهمان نگردد خانه‌ات آباد نیست

خفت تغییر برتمکین ما نتوان‌گماشت

انفعال بال و پر در بیضهٔ فولاد نیست

عشق گاهی قدردان درد پیدا می‌کند

بیستون‌ گر تا ابد نالد دگر فرهاد نیست

بی‌نشان رنگیم و تصویر خیالی بسته‌ایم

حیرت آیینه نقش خامهٔ بهزاد نیست

حرف ‌جرأت‌، خجلت ‌تسلیم‌ کیشان وفاست

هر چه باداباد اینجا، هر چه باداباد نیست

ضعف پهلو بر کمر می‌باید از هستی ‌گذشت

شمع اگر تا پای خود دارد سفر بی‌زاد نیست

انتخاب فطرت دیوان بیدل کرده‌ایم

معنی‌اش را غیر صفر پوچ دیگر صاد نیست

 
 
 
مجیرالدین بیلقانی

کار عالم نیک دیدم هیچ بر بنیاد نیست

بر دل خاصان ز عالم جز غم و بیداد نیست

داده ام انصاف و شد معلوم من کاندر جهان

هیچ کس را خاطری از بند غم آزاد نیست

من که از من عالمی شادند چون می بنگرم

[...]

ناصر بخارایی

ناله یادت می‌دهد کز بیدلانت یاد نیست

لیک او باد است و از وی حاصلی جز باد نیست

در رهت از ناتوانی آب چشمم می‌برد

دیگرم جز اشک گلگون هیچ استعداد نیست

ز آتش عشق تو سوزد خلوت دل هر زمان

[...]

جامی

عید شد یک دل نمی بینم که اکنون شاد نیست

جز دل خود کین زمان هم از غمت آزاد نیست

کی توانم بهر عیدی با تو گستاخی نمود

چون مرا پیش تو یارای مبارکباد نیست

چون کنم قصد سخن نام تو آید بر زبان

[...]

اهلی شیرازی

آه ازین گردون دون کزوی کسی دلشاد نیست

داد کز بیدادِ او  ، هرگز دلی آزاد نیست

سر و نازی گر بر آردهم خود از بیخش کند

هیچ کار چرخ بی بنیاد بر بنیاد نیست

بسکه از مرگ جوانان خانه ویران میکند

[...]

فضولی

باغبان لطف قد آن سرو در شمشاد نیست

کی نماید تربیت جایی که استعداد نیست

گر خط دور لبت را بر زبان آرم مرنج

نقش شیرین را ضرر از تیشه فرهاد نیست

ساغر خونابه دل بسته ره بر ناله ام

[...]

مشابه‌یابی بر اساس وزن و قافیه