سرکشیها به مرگ راهبرست
گردن موج را حباب سرست
نیست در رنگ اعتبار ثبات
آبروها چو موج درگذرست
سفله بر خردههای زر نازد
لاف پرواز سنگ از شررست
فال راحت مزن کزین کف خاک
هرچه آسودهتر، فسرده تر ست
دلخراشیست غرض جوهر هوش
وقت آیینه خوش که بیخبر ست
شوق واماندگی نصیبت مباد
دل افسرده نالهٔ دگرست
بی تو چندان گریستم که چو ابر
سایهٔ من سواد چشم ترست
از هجوم بهار اَبلهام
جاده پنهان چو رشته در گهرست
بر اثرهای عجز میتازم
همچو رنگم شکست بال و پرست
پشت تمکین به اعتبار قویست
کوه را لعل مهره ی کمرست
در طبلگاه دل چو موج و حباب
منزل و جاده هر دو در سفرست
غفلت، افسون نارسایی ماست
دست خوابیدگان به زیر سرست
بیدل ازگریه شهرتی داریم
بال پرواز ابر چشم ترست
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
وآنچه گفتم همه درست ترست
که به خوبی زبیده دگرست
زین جهانت بدان جهان سفرست
گذرت راست بر پل سقرست
نه رخست آن ، که زهره و قمرست
نه لبست آن ، که سر بسر لشکرست
نیست درصد هزار سوسن و گل
آن طراوت که اندران پسر ست
خانه او زحسن طلعت او
[...]
منصب از منصبت رفیعترست
هر زمانیت منصبی دگرست
این مناصب که دیدهای جزویست
کار کلی هنوز در قدرست
باش تا صبح دولتت بدمد
[...]
کژدم از راه آنکه بدگهرست
ماندنش عیب و کشتنش هنرست
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.