برداشتن دل ز جهان کرد گرانی
کز پیریام آخر به خم افتاد جوانی
مهمیز رمی نیست چو تکلیف تعلق
نامت نجهد تا به نگینش ننشانی
ای بیخبر از ننگ سبکروحی عنقا
تا نام تو خفت کش یادیست گرانی
سر پنجهٔ تسخیر جهانت به چه ارزد
دست تو همانست که دامن نفشانی
بر هرکه مدد کردهای از عالم ایثار
نامش به زبان گر ببری بازستانی
سطر نفس و قید تأمل چه خیال است
هر چند بمیری که تواش سکته نخوانی
هر جات بپرسند ز تمثال حقیقت
باید نسب حرف به آیینه رسانی
آب است تغافل به دم تیغ غرورش
یا رب که ز خونم نکند قطع روانی
تحقیق تو خورشید و جهان جمله دلایل
پیداست چه مقدار عیانی که نهانی
هرکس به خیال دگر از وصل تو شادست
هنگامهٔ کنج دهن و موی میانی
کیفیت آن دست نگارین اگر این است
طاووس کند گل مگسی را که برانی
ای موج گهر آب شو از ننگ فسردن
رفتند رفیقان و تو در ضبط عنانی
بیدل اثر نشئهٔ نظم تو بلندست
امید که خود را به دماغی برسانی
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به بررسی مسائلی چون غم، پیری، عشق و تلاش برای یافتن حقیقت میپردازد. شاعری به نام بیدل، از احساسات سنگین ناشی از گذر زمان و بیتوجهی به حقیقیات زندگی سخن میگوید و اشاره میکند که باوجود چالشها و ناتوانیهای زندگی، یاد و نام عشق و زیباییها هنوز در دل باقی است. در اینجا، نسبت به تاثیرات منفی دنیا و غفلت از حقیقت انتقاد میشود. همچنین، شاعر به جستجوی حقیقت و ارتباط آن با عشق و زیباییها تأکید دارد و از مخاطب میخواهد که از ننگ و ضعف دوری کند و در پی حقیقت باشد. در نهایت، امید به بهبود و رسیدن به آرامش ابراز میشود.
هوش مصنوعی: دل را از دنیای پرآشوب برداشتن کار دشواری است، زیرا به خاطر پیری و کهنسالی، جوانیام سرانجام به شدت تحت تأثیر قرار گرفته و خم شده است.
هوش مصنوعی: در این بیت به این نکته اشاره شده که اگر به وظایف و مسئولیتهایت توجه نکنی و از کارهایی که باید انجام دهی غفلت کنی، به هیچ جایی نمیرسی و نمیتوانی به هدفهایت دست پیدا کنی. در واقع، برای رسیدن به موفقیت، باید تلاش و کوشش داشته باشی و تنها نشستن و انتظار کشیدن کافی نیست.
هوش مصنوعی: ای کسی که از ننگ و خفت بیخبری، مانند پرندهای که در ارتفاعات پرواز میکند، نام تو همیشه یادآور سنگینی و جدیت است.
هوش مصنوعی: قدرت و توانایی تو در تسخیر دنیا، چه ارزشی دارد در مقایسه با دستانت که با آن به دنیا رنگ و بوی جدید میبخشی.
هوش مصنوعی: هر کس را که در زندگی کمک کردهای و به او محبت نشان دادهای، اگر روزی به یادش بیفتی و نامش را بر زبان بیاوری، او احتمالاً قدران محبت تو خواهد بود و به یاد تو خواهد افتاد.
هوش مصنوعی: این جمله بیانگر این است که در هر شرایطی که با چالش یا سختی مواجه میشویم، نباید فراموش کنیم که زندگی به ادامه دادن خود ادامه میدهد. حتی اگر با درد و رنج روبرو شویم، زندگی از ما نخواهد ایستاد و باید با این واقعیت کنار بیاییم.
هوش مصنوعی: هر کجا از تو در مورد تصویر حقیقت سؤال کنند، باید کلمات را به آیینه برسانی و پاسخ بدهی.
هوش مصنوعی: آب به خاطر خودخواهی و فخر فروشی او در حال تباهی است، خدایا! آیا ممکن است که خونم باعث قطع شدن این جریان زندگی نشود؟
هوش مصنوعی: در حقیقت تو همانند خورشیدی هستی که دلایل و نشانههای موجود در جهان به وضوح نمایان است، اما به اندازهای مشخص هستی که در عین روشنی، برخی از جنبههایت هنوز پنهان است.
هوش مصنوعی: هرکس که به خیال دیگری از وصال تو خوشحال است، در واقع در حال جشن و شادی در روزگار خود و لحظههای شیرین زندگیاش است.
هوش مصنوعی: اگر زیبایی آن دست نوشته اینچنین است، پس طاووس هم میتواند گل مگسی را که از آن دور میکنی، بسازد.
هوش مصنوعی: ای آب، مثل مرواید باش و از ننگ و عیب فکری نکن، زیرا دوستانت رفتند و تو هنوز در کنترل خویشتن هستی.
هوش مصنوعی: شاعر اشاره میکند که آثار و نتایج زیبای شعر او تابش و قوت زیادی دارد و امیدوار است که خود شاعر نیز به این درک و فهم از شعر برسد.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
گویم ز دل خویش دهانت کنم ای دوست
گوید نتوان کرد ز یک نقطه دهانی
گویم ز تن خویش میانت کنم ای ماه
گوید نتوان ساخت ز یک موی میانی
ای دوست به صدگونه بگردی به زمانی
گه خوش سخنی گیری و گه تلخ زبانی
چون ناز کنی ناز ترا نیست قیاسی
چون خشم کنی خشم ترا نیست کرانی
مانند میان تو و همچون دهن تو
[...]
روزی که تو آن زلف پر از مشک فشانی
ما را ندهد هیچ کس از مشگ نشانی
زلف تو شکنج است و تو بازش چه شکنجی
جعد تو فشانده است تو بازش چه فشانی
گاه این زبر سیم کند غالیه سائی
[...]
در کف دو زبانیست مرا بسته دهانی
گوید چو فصیحان صفت بیت زمانی
آن کودک عمری که بود کوژ چو پیری
و آواز برآورده چو آواز جوانی
ترکیب بدیعش ز جماد و حیوانست
[...]
ای ترک زبهر تو دلی دارم و جانی
ور هر دو بخواهی به تو بخشم به زمانی
با چون تو بتی زشت بود گر چو منی را
تیمار دلی باشد و اندیشهٔ جانی
از کوچکی ای بت که دهان داری گفتم
[...]
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال یک حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.