مژهواری ز خواب ناز جستی
دو عالم نرگسستان نقش بستی
تغافل مهر گنج کاف و نون بود
تبسم کردی وگوهر شکستی
ز آهنگیکه افسون نفس داشت
عنان صور بر عالم گسستی
مگر با آن میان ربطی ندارد
سخن بر معنی نایاب بستی
محیط آنگه محاط قطره حرف است
که میداند چسان در دل نشستی
خودآرایی چه مستور و چه اظهار
خراباتی چه مخموری چه مستی
نه اینجا سبحه ره دارد نه زنار
تو دیرستان ناز خود پرستی
تحیر چشم بند سحرکاریست
بهار بینشانی گل به دستی
دریغا رمز خورشیدت نشد فاش
ابد رفت و همان صبح الستی
کسی دیگر چه اندیشد چه فهمد
به آیینیکه نتوان یافت هستی
به معراج خیالات تو بیدل
بلندیهاست سر در جیب پستی
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این شعر، شاعر به زیباییهای عشق و جذابیتهای زندگی اشاره دارد. مژههای معشوقه به خواب ناز و عطر نرگسها تشبیه شده و عشق را در قالب گنجی ارزشمند وصف میکند. با لبخند محبوب، گوهرهایی شکسته میشود و آهنگ نفس او جهانی را تحت تأثیر قرار میدهد. شاعر به رابطه میان ظاهر و باطن عشق اشاره کرده و میگوید که در بطن این عمل، رازهای عمیقتری نهفته است. او همچنین به زیباییهای ظاهری و باطنی اشاره میکند و از حیرت و زیبایی در وجود محبوب سخن میگوید. در نهایت، از رمز و راز وجود انسان و فهم او از هستی یاد میکند و به معراج خیالات و بلندای انسانی در دنیای پستی اشاره میکند.
هوش مصنوعی: چشمان تو مانند مژگانی است که از خواب خوش بیدار شدهاند و با زیبایی خود در دنیا مانند نرگسزاری نقشنما شدهاند.
هوش مصنوعی: توجه نکردن به برخی مسائل و نادیده گرفتن مشکلات، میتواند برکت و ثروت به همراه داشته باشد. وقتی تو لبخند زدی، باعث شدی که زیبایی و ارزش واقعی را از دست بدهیم.
هوش مصنوعی: به خاطر آهنگی که جادو و سحر نفس در آن نهفته بود، ریشههای صور (شکلها و مظاهر) از دنیا جدا شد.
هوش مصنوعی: آیا ممکن است که این حرفها به آن موضوع ارتباطی نداشته باشد، در حالی که بر مفهومی گنگ و نایاب تأکید میکنی؟
هوش مصنوعی: زمانی که اطراف ما به ما اهمیت میدهد و ما را در بر میگیرد، مانند این است که این اطراف از درون ما آگاهند و میدانند چه احساسی داریم و در دلمان چه میگذرد.
هوش مصنوعی: آرایش و زیبایی خود را، چه به صورت پنهان و چه به صورت واضح، به نمایش میگذاری. در حالت مستی یا نشئگی، حال و هوای خاصی به خود میگیری.
هوش مصنوعی: در اینجا نه نمایندهای از روحانیت وجود دارد و نه نشانهای از دنیاپرستی، تنها خودپرستی در میان است.
هوش مصنوعی: بهار به گونهای شگفتانگیز و جادویی است که چشمها را خیره میکند، اما در عین حال، نشانهای از گلها در دستان ما نیست.
هوش مصنوعی: ای کاش راز درخشش تو برایم روشن میشد، اما زمان سپری شد و همان صبح دوران جوانی باقی ماند.
هوش مصنوعی: کس دیگری چه فکری میکند و چه درکی دارد، در مورد حقیقتی که نمیتوان آن را در زندگی یافت.
هوش مصنوعی: خیالات تو به اوج و بلندی میرسند، اما این سر در جیب پستی که داری، همچنان تو را محدود میکند.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
همه سالِه، به جَشنَ انْدر نِشَستی،
چُو یک ساعتْ دِلَش بر غَم نَخَستی.
خائی گنده ترسا پرستی
در اسلام را بر خود ببستی
چه دست آویز داری اندر اسلام
زناری در میان آویز دستی
بمستی بر سر حمدان نشستی
[...]
شها چون پیل و فرزین شه پرستم
نه چون اسبست کارم رخپرستی
رهی آمد چو رخ پیشت پیاده
چو فرزین میرود اکنون ز مستی
چو نوشینباده را در پرده بستی
خمار بادهٔ نوشین شکستی
توئی صاحب قران عین هستی
که بت با بتکده در هم شکستی
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.