آمدم طرح بهار تازهای انشا کنم
یک دوگلشن بشکفم چشمی به رویت واکنم
از فسردن هر بن مویم مزار حیرتست
زان تبسمها جهانی مرده را احیا کنم
در خمارآباد امکان ساغر دیگر کجاست
التفاتی واکشم زان چشم و مستیها کنم
غنچه خرمن میکند شوقم زمین تا آسمان
بوسهواری گر به خاک آستانت جا کنم
فکر آن قامت جهانی را بلند آوازه کرد
رخصت نازی که من هم مصرعی رعنا کنم
شرم حسنم ساغر تکلیف چندین بیخودیست
بر قفا افتم چو مژگان گر مژه بالا کنم
در شکایت نامهام چون کاغذ آتش زده
نقطه پر پیدا کند تا نامهبر پیدا کنم
ناز پرورد تغافل خانهٔ یکتاییام
هر کجا آیینهای را بینم استغنا کنم
قطرهٔ اشکی به توفان آورم کز حسرتش
تشنهکامی را صدای ساغر دریا کنم
عشق بیدل گر بساط نازم آراید چو شمع
آنقدر گردن کشم از خود که سر را پا کنم
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: شاعر در این شعر به توصیف احساسات و آرزوهای عاشقانه خود میپردازد. او میخواهد با ایجاد دنیایی جدید و بهار تازه، زیباییها را به زندگی بازگرداند و با زیبایی معشوقش جهان مرده را زنده کند. شاعر از تبسم و چشم مست معشوقش الهام میگیرد و آرزو دارد با بوسه به خاک آستان او جاودانگی را احساس کند.
او همچنین به افتادگی و شرم ناشی از زیباییهایش اشاره میکند و عاشقانههایش را به شکل کاغذی میبیند که در آتش حسرت میسوزد. شاعر با حسرت به عشق و ناز معشوق مینگرد و در نهایت، میخواهد با عشق و شور خود همه چیز را متحول کند و سرنوشتش را به دست گیرد.
هوش مصنوعی: بهار جدیدی را آغاز میکنم و میخواهم گلهای تازهای بکارم و با زیبایی تو، دنیای تازهای بسازم.
هوش مصنوعی: هرگاه موهایم از فرسودگی و پژمردگی به حالت افسردگی درآید، مزارم (محل آرامش من) دچار حیرت و شگفتی میشود. از این رو، با تبسمهایم میتوانم به دنیایی که مرده به نظر میرسد، زندگی دوباره ببخشم.
هوش مصنوعی: در جایی که آسمان و زمین سیراب از شوق و مستی هستند، به کجا میتوانم بروم و ساغری دیگر پیدا کنم؟ توجهی به آن چشمهای سرمست بینداز و از آنها الهام بگیرم.
هوش مصنوعی: دل و جانم به شوقی عمیق پر از عشق به توست، تا جایی که دوست دارم در برابر پای تو به زمین بیفتم و به تو ادای احترام کنم.
هوش مصنوعی: اندیشه آن معشوق با قامت زیبا، مرا به اینجا کشانده که اجازه دهم تا من نیز شعری زیبا و دلنشین بسازم.
هوش مصنوعی: حیا و زیبایی من مانند جامی است که مسئولیتهای زیادی را بر دوش من میگذارد. وقتی بر روی زمین میافتم و سرم را به عقب میچرخانم، اگر مژگانم را بالا کنم، معنای آن چه خواهد بود؟
هوش مصنوعی: در نامهام مانند کاغذی که آتش گرفته، نقاطی واضح و مشخص ایجاد میشود تا به کمک آن، کسی را پیدا کنم که نامهام را به او برساند.
هوش مصنوعی: هر کجا که آینهای ببینم، به خاطر کسی که به زیبایی و ناز میبالد و در عین حال بیتفاوتی میکند، خود را بینیاز و بیحساب میکنم.
هوش مصنوعی: من اشکی را که در دل دارم، به توفان میآورم و از غم و حسرتی که در وجودم وجود دارد، شور زندگی را به صدای امواج دریا تبدیل میکنم.
هوش مصنوعی: اگر عشق بیدلی برپا شود، من همچون شمع آنقدر سر به زیر میآورم که پاهایم را بر سرم بگذارم و ناز کنم.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
کی بود یارب که رو در یثرب و بطحا کنم
گه به مکه منزل و گه در مدینه جا کنم
بر کنار زمزم از دل برکشم یک زمزمه
وز دو چشم خون فشان آن چشمه را دریا کنم
صد هزاران دی درین سودا مرا امروز گشت
[...]
هر شبی گویم که: فردا ترک این سودا کنم
باز چون فردا شود امروز را فردا کنم
چون مرا سودایت از روز نخستین در سرست
پس همان بهتر که آخر سر درین سودا کنم
ای خوشا! کز بیخودیها سر نهم بر پای او
[...]
من نه مجنونم که خواهم روی در صحرا کنم
خویش را مشهور سازم یار را رسوا کنم
تا توانم سوخت پنهان کافرم گر آشکار
خویش را پروانهٔ آن شمع بیپروا کنم
گر دهندم جا بگوی او نه جان خوش دلیست
[...]
کو جنونی تا خرد را طعمه سودا کنم
عقل را دیوانه سازم عشق را رسوا کنم
چون وفا زین دوستان ده زبان گیرم کنار
چون مروت در پس زانوی عزلت جا کنم
خوی دل گیرم طلاق بستر راحت دهم
[...]
باده کو تا موج سان رقص از همه اعضا کنم
چون حباب از فرق دستار یقین را وا کنم
خار بی گل، دود بی آتش بمن قسمت رسد
خواه گلشن خواه گلخن هر کجا مأوا کنم
پای سیرم نیست اما سیل اشکم داده اند
[...]
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.