قد خمیده ندارد به غیر ناله حضور
که نیست خانهٔ زنجیر بیصدا معمور
وجود عاریت آیینهدار تسلیم است
مخواه غیر خمیدن ز پیکر مزدور
محیط فال حبابی نزد ز هستی من
نماید آینهام را مگر سراب از دور
به یاد جلوه قناعت کن و فضول مباش
که سخت آینهسوز است حسن خلوت طور
نقاب معنی مطلوب از طلب واکرد
قدح دماندن خمیازه بر لب مخمور
شه سریر یقین شد کسی که چون حلاج
فراشت از علم دار رایت منصور
در این جنونکده حیرتطراز عبرتهاست
کمال باقی یاران به دستگاه قصور
گزیر نیست به زیر فلک ز شادی و غم
به نوش و نیش مهیاست خانهٔ زنبور
سفال خویش غنیمت شمر که مدتهاست
شکست چینی مو ریخت از سر فغفور
در آب ملک قناعت که میخرند آنجا
غبار شوکت جم سرمهوار دیده مور
به چشم عبرت اگر بنگری نخواهی دید
ز جامه جز کفن، از خانهها به غیر قبور
اگر نه کوری و غفلت فشرده مژگانت
گشاد چشم مدان جز تبسم لب گور
گواه غفلت آفاق کسب آگاهیاست
همان خوش است که باشد به خواب دیده کور
زبان ز حرف خطا محو کام به بیدل
به هرزه چند کشی دست از آستین شعور
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این متن شعری است که به تفکر درباره وجود، قناعت و حقیقت میپردازد. شاعر به انسانی که در جستجوی حقیقت است، توصیه میکند که از دل مشغولیها و آرزوهای بیپایه دست بکشد و به قناعت و صبر روی آورد. او برای اجتناب از فریب خورده شدن به تمثیلی از آینه و سراب اشاره میکند و میگوید که اگر به عمق مسائل ننگرید، به جز ظاهر ظلوم چیزی نخواهید دید. با استفاده از نمادها، شاعر میخواهد به ما یادآوری کند که زندگی پر از شادی و غم است و باید با آگاهی و بصیرت از آن گذر کنیم. در نهایت، او به اهمیت بیداری از خواب غفلت و تفکر عمیق اشاره میکند.
هوش مصنوعی: بدن خمیدهای ندارد جز درد و نالهای که از حضور به گوش میرسد؛ زیرا خانهای که زنجیر در آن باشد، هیچ وقت آرام و ساکت نیست.
هوش مصنوعی: حضور موقتی و عاریهای مانند آینه، تنها به پذیرش و تسلیم میانجامد. پس از کسی که به کار غیر خود مشغول است، انتظار نداشته باش که به جز خم شدن، کار دیگری انجام دهد.
هوش مصنوعی: در لحظهای که به دور و بر خود نگاه میکنم، مانند حبابی هستم که تصویری از وجودم را نشان میدهد، اما آیا این تصویر واقعی است یا فقط یک سراب و توهم از دور به نظر میرسد؟
هوش مصنوعی: به یاد داشته باش که قناعت و بسندگی را در نظر بگیری و از زیادهخواهی پرهیز کنی، زیرا زیبایی و جذابیت در خلوت و تنهایی میتواند بسیار جاذب باشد و در عین حال آزاردهنده و سوزاننده است.
هوش مصنوعی: مطلوب و خواستههای انسان در زیر نقاب پنهان است، و وقتی که به خواستهاش نزدیک میشود، همچون جامی که پر از شراب است، نشانههای خستگی و خواب آلودگی بر لبان او نمایان میشود.
هوش مصنوعی: کسی که به یقین دست یافته و بر تخت نشسته، مانند حلاج است که از علم و دانش خود با قدرت به پیشرفت و موفقیت رسیده است.
هوش مصنوعی: در این مکان پر از جنون و شگفتی، چیزهایی برای عبرتآموزی است و خوبی و کمال دوستان واقعی در ضعف و ناتوانیهای خودشان نمایان میشود.
هوش مصنوعی: هیچ راهی برای فرار از زندگی نیست؛ هم شادی و هم غم در آن وجود دارد. خانه زنبور نمونۀ جایی است که هر دو جنبه، خوب و بد، در آن وجود دارد.
هوش مصنوعی: سفال خود را ارزشمند بدان، چرا که مدتهاست که ظرفهای چینی فرو ریخته و از سر پادشاهی بر زمین افتادهاند.
هوش مصنوعی: در جایی که در آب مملکت، آدمها قناعت را میخرند، اینجا غبار عظمت و شکوه پادشاه جمشید مانند سرمهای بر دیدگان مور مینشیند.
هوش مصنوعی: اگر با دیدی عبرتآمیز به زندگی نگاه کنی، متوجه میشوی که همه چیز در نهایت به مرگ ختم میشود و در واقع همه چیز جز کفن، از خانهها فقط به قبرها ارتباط دارد.
هوش مصنوعی: اگر تو دچارا بیتوجهی و کوریش نباشی، نباید فقط با نگاه کردن ساده به دنیا بسنده کنی، بلکه باید به عمیقترین معناها و احساسات توجه کنی، وگرنه همه چیز به یک لبخند بیمعنا بر روی لب گور تبدیل میشود.
هوش مصنوعی: شهادت بر بیخبری جهان، دریافتن آگاهی است؛ زیرا آنچه خوشایند است، تنها رؤیای کسی است که در خواب غفلت به سر میبرد و نمیبیند.
هوش مصنوعی: زبان را از گفتن حرفهای اشتباه بازدار، زیرا که در این صورت لذت و کام خود را از دست میدهی. با بیهودهگویی چندان درنگ نکن که از آستین شعور خود دست بر نداشته باشی.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
به دور عدل تو در زیر چرخ مینایی
چنان گریخت ز دهر دو رنگ، رنگ فتور
که باز شانه کند همچو باد سنبل را
به نیش چنگل خون ریز تارک عصفور
دلم همی نشود بر فراق یار صبور
همی بخواهد پرسیدن و سلام از دور
اگر فراق بخواهد دل من از پس وصل
ملامتش نکنم بلکه دارمش معذور
ز کام و آرزوی خویش گم شدهست دلم
[...]
گل شکفته نماند مگر بصورت حور
خروش رعد نماند مگر بنفخه صور
رسید عید و من از روی حور دلبر دور
چگونه باشم بی روی آن بهشتی حور
مرا که گوید کای دوست عید فرخ باد
نگار من به لهاورد و من به نیشابور
ره دراز و غریبی و فرقت جانان
[...]
جهان سرای غرورست، نی سرای سرور
طمع مدار سرور اندرین سرای غرور
بعاقبت بحسام هوان شود مجروح
دلی که او بحطام جهان شود مسرور
فساد دین همه از جمع خواسته است و ترا
[...]
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.