آتش شوق طلب آنجا که روشن میشود
گر همه مژگان به هم آریم دامن میشود
داغ را آیینهٔ تسلیم باید ساختن
ورنه ما را ناله هم رگهای گردن می شود
مدت موهوم عمرآخرنفس طی میکند
رشته چون ره کوته از رفتار سوزن میشود
در سواد فقر دارد جوهر تحقیق نور
چون جهان تاریک گردد شمع روشن میشود
شیشه و سنگ آتش و آبند دور از کوهسار
عالمی با هم جدا از اصل دشمن میشود
از لب خندان به چشم جام می میگردد آب
عشرت سرشار هم سامان شیون میشود
پر میفشان بر دل ما دامن زلف رسا
زین اداها سبحه زنار برهمن میشود
ختمکار جستجو بر خاک عجز افتادنست
اشک چون ماند از دویدنها چکیدن میشود
گر تو هم از خود برون آیی جهان دیگری
دانه خود را میدهد بر باد و خرمن میشود
بیقراران جنون را منع وحشت مشکل است
ناله را زنجیر هم سامان رفتن میشود
نقش منگرد فنا، گل کردن من نیستی
چرخ هم خاک است اگر آیینهٔ من میشود
بیدل امشب بسمل تیغ تمنای کیام
بال من برگ گل از فیض تپیدن میشود
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به بررسی احساسات عمیق و پارادوکسهای زندگی میپردازد. شاعر اشاره میکند که آتش شوق و میل به زندگی در وجود انسان شعلهور میشود و با وجود درد و رنج، باید تسلیم و پذیرش را یاد گرفت. او به مقایسه زندگی و زمان میپردازد و میگوید که در سایه فقر، میتوان به حقیقت و نور دست یافت. همچنین، شاعر نشان میدهد که جدایی و اختلافات میتواند از سرچشمهها جدا کند و بالعکس، از یک لبخند یا قطرهای شراب، شادی و غم میتواند به وجود آید. او با استفاده از تصاویری مانند شیشه و سنگ، آتش و آب، به تضادها و تناقضات زندگی اشاره میکند. در نهایت، شاعر از جستجو برای معنا و حقیقت سخن میگوید و مینویسد که ممکن است نتیجه این جستجو به فنا و ناپایداری منتهی شود.
هوش مصنوعی: آتش اشتیاق و عشق در جایی شعلهور میشود که اگر تمام مژگان را به هم پیوند دهیم، دامن آن محبت گسترده خواهد شد.
هوش مصنوعی: اگر بخواهیم با درد و رنجی که داریم کنار بیاییم، باید به آن تن بدهیم، وگرنه حتی نالههایمان به ما آسیب میزنند و گویی در رگهای گردنمان جا میگیرند.
هوش مصنوعی: زندگی ما همچون رشتهای نامرئی به پایان میرسد و در لحظات آخر، عمر ما به سرعت سپری میشود، همانطور که یک سوزن با حرکت سریع خود راه را کوتاه میکند.
هوش مصنوعی: زمانی که فقر و کمبود در زندگی حاکم میشود، انسان به جستجوی حقیقت و دانش بیشتری میپردازد، همانطور که وقتی دنیا در تاریکی فرو میرود، شعله شمعی میتواند روشنی بخش باشد.
هوش مصنوعی: شیشه و سنگ، آتش و آب، همه اینها در دور از کوهستان با هم هستند؛ اما اگر دور شوند و از اصل خود جدا شوند، ممکن است به دشمنی تبدیل شوند.
هوش مصنوعی: از لبهای خندان، نوشیدنی به چشم میآید و شادی فراوانی را به ارمغان میآورد که در کنار آن، زاری و نوای غم نیز به وجود میآید.
هوش مصنوعی: بر دل ما محبت و جذبه خود را نشر کن، زیرا به خاطر زیباییها و حرکات دلبرانهات، این عشق و احساس مانند دانههای تسبیح به هم میپیوندد و ما را به عبادت و راز و نیاز میکشاند.
هوش مصنوعی: انجام دادن کارها تا به حال با تلاش و جستجو در نهایت به زمین افتادن و ناتوانی میانجامد. مانند اشکی که پس از دویدن و تلاش بسیار بر روی صورت میچکد.
هوش مصنوعی: اگر تو هم از خود خارج شوی و به بعدی از وجود خود پی ببری، آنگاه تواناییهای جدیدی در اختیارت قرار میگیرد و زندگیات متحول میشود.
هوش مصنوعی: بیقراری و جنون، برای کسی که دچار ترس و اضطراب است، به راحتی کنترل نمیشود. حتی وقتی زنجیری هم برای آرام شدن خود داشته باشد، باز هم نمیتواند در راهی پیش برود.
هوش مصنوعی: من در برابر فنا تنها یک نقش هستم و وجود من به اندازهٔ یک گل هم ارزش ندارد. حتی چرخشهای زندگی نیز از خاک ساخته شدهاند؛ اگر هم که مرا بازتاب کند، معنایش این نیست که من اهمیت دارم.
هوش مصنوعی: امشب دلم در درد عشق مجروح شده است، مانند ساقه گلی که به خاطر زندگیاش از سر شوق و شادی به تپیدن درمیآید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
روح چون تنپرور افتد عاقبت تن میشود
آب در آهن چو لنگر کرد آهن میشود
عشق چون خورشید بر ذرات باشد مهربان
عید پروانه است هر شمعی که روشن میشود
میوهٔ شیرین اگر پیدا شود در سرو و بید
[...]
هرکه دلتنگ است کی در عشق چون من میشود
کز دلم تا بگذرد پیکان چو سوزن میشود
بسته راه روشنی بر کلبهٔ تاریک ما
گر سراسر چون کبوترخانه، روزن میشود
در شکستم مصلحتها هست، ورنه در جهان
[...]
ای که پرچین جبههات، از حرف مردن میشود
خانه از مرگ تو فردا، پر ز شیون میشود
ای که با نام کفن، خود را نسازی آشنا
این قبا آخر تو را پیراهن تن میشود
طالع فیروز خواهی، مهربانی کن بخلق
[...]
سینه ام چون لاله داغ از سیر گلشن می شود
گل اگر بر سر زنم گلمیخ آهن می شود
سنبل از نظاره من دود گلخن می شود
تیره بختم کانچنان از طالع من می شود
حسن صوتی آتش افروز دل من می شود
این چراغ از شعلهٔ آواز روشن می شود
می توان در رفتن از خود بیشتر برداشت فیض
مرغ را زان دست در پرواز دامن می شود
با حریف تندخو دایم خموشی پیشه ام
[...]
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال یک حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.