شبکه از شوق توپروازم بهار آهنگ بود
استخوان هم در تنم چونشمع مغز رنگ بود
خواب راحت باخت دل آخر به افسون صفا
داشت مژگانی بهم آیینه تا در زنگ بود
در جهان بیتمیزی صلح هم موجود نیست
صبروکوشش را تامل عرصهگاه جنگ بود
نقد راحت میشماردگرد از خود رفتنم
همچو آتش بستر نازم شکست رنگ بود
اشک از لغزیدنی بر دوش صد مژگانگذشت
قطع چندین جاده پا انداز عذر لنگ بود
تیرهبختی سرمهٔ کام و زبان کس مباد
چنگگیسو هم به چندین تار بیآهنگ بود
شوخی مژگانت از خواب گران سر برتداشت
پنجهٔ این ظالم بیباک زبر سنگ بود
بلبل ما را همین پرواز عبرت غنچه نیست
ناله هم منقار شد از بسکه گلشن تنگ بود
مردهام اما خجالت از مزارم میدمد
دور از آن در خاکگشتن هم غبار ننگ بود
قید دل بیدل نفس را هرزهسنج وهمکرد
شوخی ناز پری در شیشه پر بیسنگ بود
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: شاعر در این شعر با بیان احساسات عمیق خود، از شوق و آرزوی محبوب سخن میگوید. او شب را به پرواز و بهار تشبیه میکند و تن خود را به شمعی که رنگی خاص دارد، تشبیه میکند. خواب راحت و امید به صفا را از دست داده و در جهانی پر از ناآرامی و جنگ، صبر و تلاش را بیفایده میبیند. او از اشکهایش، راههای دشوار و ناکامیهایش میگوید و تیرهبختی را نه برای خود بلکه برای دیگران نیز تقدیر میکند. در نهایت، احساس خجالت از مرگ و دوری از خاک را ابراز میکند و به بیفایده بودن آرزوها و ناز محبوب اشاره دارد. شاعر در کل، تلخی و زیباییهای عشق و زندگی را به تصویر میکشد.
هوش مصنوعی: شبی که به خاطر تو احساس خوشحالی و شوق میکردم، مانند بهاری بود که در دل داشتم. حتی استخوانهایم نیز در بدنم مانند شمع روشن و رنگین بودند.
هوش مصنوعی: دل در خواب خوشی را از دست داد، چون چشمان زیبا و دلربا جاذبهای خاص داشتند که مانند آینهای در زنگار درخشیدند.
هوش مصنوعی: در دنیا پرآشوب، صلح واقعی وجود ندارد و برای رسیدن به آرامش تنها باید صبر کرد و تلاش نمود؛ چرا که در این شرایط، میدان مبارزه حاکم است.
هوش مصنوعی: به راحتی به خود میبالد وقتی که از من جدا میشود، مانند آتش که بستر نازش را میشکند و رنگ میباخت.
هوش مصنوعی: اشک از روی مژگانها جاری شد و به خاطر این که نمیتوانستم به درستی راه بروم و عذر من ناهماهنگی بود، چندین مسیر را تحت تاثیر قرار داد.
هوش مصنوعی: بدبختی، هیچگاه به کام و زبان کسی نرسد. چنگگوشی حتی با تارهای بسیارش، بدون آهنگ و هماهنگی نخواهد بود.
هوش مصنوعی: شوخی چشمانت به من گفت که از خواب گران بیدار شدم، اما تیغ این ظالم جسور مانند سنگ بود.
هوش مصنوعی: بلبل ما به خاطر محدودیتهای گلشن و فضای کم، دیگر نمیتواند به خوبی پرواز کند و نالهاش مانند صدای دیگران شده است.
هوش مصنوعی: من مردهام، اما از اینکه در کنار قبرم هستم شرمندهام. حتی اینکه در خاک آرام گرفتهام هم برایم باعث خجالت است.
هوش مصنوعی: دل بیقرار و نفس سرکش را باید تحت کنترل گرفت، زیرا این دو مانند یک شیشهی پر از مایعات بیثبات هستند که با کوچکترین فشار یا شوخی میتوانند ناپایدار شوند.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
یاد باد آنشب که در مجلس خروش چنگ بود
مطربانرا عود بر ساز و دف اندر چنگ بود
شاهدان در رقص بودند و حریفان در سماع
وانک او بر خفتگان گلبانک می زد چنگ بود
دستگیر خستگان جام می گلرنگ شد
[...]
بی تو بر بال و پر مرغان گلستان تنگ بود
صوت بلبل در حریم باغ بی آهنگ بود
حال آن گلگشت صحرایی که من کردم مپرس
لاله ها را در بن هر سنگ خونین چنگ بود
بی تو بر چشمم نمک می بیخت باد صبحدم
[...]
شب همه شب با صبوری نالهام در جنگ بود
هر نگه را دامن لخت دلی در چنگ بود
برگ برگ گلشنم در خون حسرت میطپید
بانگ بلبل با نوای گل به یک آهنگ بود
گلشن از ظلم صبا بشکفت ای بلبل بنال
[...]
شب که دامان سر زلف توام در چنگ بود
دامن صحرای محشر بر جنونم تنگ بود
در گلستانی که شبنم قفل بیرون درست
بلبل گستاخ ما پهلونشین رنگ بود
عالمی را دشمن جان کرد با من نامه اش
[...]
بی تو امشب ساغر و پیمانه ام در جنگ بود
می به کام شیشه ام چون در فلاخن سنگ بود
بر چراغ خانه ام هر دم نفس می شد گره
وقت همچون غنچه گل بر چراغم تنگ بود
ساغر عیشم به آب کهربا می شست روی
[...]
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.