آنچه موی از جور با ما می کند
راست خواهی سخت رسوا می کند
چیست مقصودش که پیش از وقت خویش
از شب من صبح پیدا می کند
زرگر ایام در بازار عمر
مشگ ما را سیم سیما می کند
مردمان قصد کسان پنهان کنند
موی من قصد آشکارا می کند
روزگار از زحمت موی سپید
این سیاهی بین که با ما می کند
آمد و بنشست با روی سپید
در همه عالم چنینها می کند
من چه بد کردم که او هر ساعتی؟
با من آن بد را مکافا می کند
من جوان تازه و پیری مرا
قصدهای بی محابا می کند
هر چه کرد ایام اگر بر جای بود
این یکی باری نه بر جا می کند
دور گردون را گناهی نیز نیست
کین قضای حق تعالی می کند
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
جان وصال تو تقاضا میکند
کز جهانش بیتو سودا میکند
بالله ار در کافری باشد روا
آنچه هجران تو با ما میکند
در بهای بوسهای از من لبت
[...]
عقل را زین کار سودا میکند
عشق بازی بین که با ما میکند
هست که کوا مثنا میکند
هست که کآواز صدتا میکند
میل بین کان سروبالا میکند
سرو بین کاهنگ صحرا میکند
میل از این خوشتر نداند کرد سرو
ناخوش آن میلست کز ما میکند
حاجت صحرا نبود آیینه هست
[...]
در سرم شوری تقاضا می کند
رغبت دیوانگی ها می کند
من نمی دانم چه دارد در حساب
راز پنهان آشکارا می کند
می نماید روی و می پوشد جمال
[...]
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.