گنجور

 
مجیرالدین بیلقانی

آنچه موی از جور با ما می کند

راست خواهی سخت رسوا می کند

چیست مقصودش که پیش از وقت خویش

از شب من صبح پیدا می کند

زرگر ایام در بازار عمر

مشگ ما را سیم سیما می کند

مردمان قصد کسان پنهان کنند

موی من قصد آشکارا می کند

روزگار از زحمت موی سپید

این سیاهی بین که با ما می کند

آمد و بنشست با روی سپید

در همه عالم چنینها می کند

من چه بد کردم که او هر ساعتی؟

با من آن بد را مکافا می کند

من جوان تازه و پیری مرا

قصدهای بی محابا می کند

هر چه کرد ایام اگر بر جای بود

این یکی باری نه بر جا می کند

دور گردون را گناهی نیز نیست

کین قضای حق تعالی می کند

 
نسک‌بان: جستجو در متن سی‌هزار کتاب فارسی
sunny dark_mode