خدایگانا! معلوم رای روشن تست
خلوص بندگی و شرط نیک خواهی من
من آن کسم که مرا آن محل و مرتبه نیست
که کار ملک نکو گردد از تباهی من
من آن گدای سخن پیشه ام که وقت سخن
زنند اهل سخن لاف پادشاهی من
به جان مدح توام زنده و ز روی قیاس
سجل مدح ترا در خورد گواهی من
چو شب سیاهم از اندوه و چشم می دارم
که صبح عدل تو زایل کند سیاهی من
روا مدار که عازج شوند ماهی و مرغ
بر اشگ گرم و دم سرد صبحگاهی من
دهان به روزه و لب برثنای تو، مپسند
ز دیده تر شده رخسارگان کاهی من
مرا بخوان و گناهی مدان که معلوم است
همه جهان را احوال بی گناهی من
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
خدایگانا معلوم رای روشن توست
خلوص بندگی و شرط نیک خواهی من
نه آن کسم که مرا آن محل و مرتبه هست
که کار ملک نکو نگردد از تباهی من
من آن گدای سخن پیشه ام که وقت مدیح
[...]
ثواب من همه شد عین رو سیاهی من
که خواجه در غضب آمد ز بی گناهی من
فغان که دور فتادم ز کوی ماهوشی
که در گدایی او بود پادشاهی من
به جرم بیگنهی کشتیام خوشا روزی
[...]
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.