خدایگانا! معلوم رای روشن تست
خلوص بندگی و شرط نیک خواهی من
من آن کسم که مرا آن محل و مرتبه نیست
که کار ملک نکو گردد از تباهی من
من آن گدای سخن پیشه ام که وقت سخن
زنند اهل سخن لاف پادشاهی من
به جان مدح توام زنده و ز روی قیاس
سجل مدح ترا در خورد گواهی من
چو شب سیاهم از اندوه و چشم می دارم
که صبح عدل تو زایل کند سیاهی من
روا مدار که عازج شوند ماهی و مرغ
بر اشگ گرم و دم سرد صبحگاهی من
دهان به روزه و لب برثنای تو، مپسند
ز دیده تر شده رخسارگان کاهی من
مرا بخوان و گناهی مدان که معلوم است
همه جهان را احوال بی گناهی من
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این متن شعری است که در آن شاعر از جایگاه خود و احساساتش نسبت به خداوند و بندگی صحبت میکند. او به خلوص نیت و نیک خواهی خود اشاره میکند و میگوید که نباید او را قضاوت کنند چرا که او در مرتبهای نیست که کارهای نیک او را تحت تأثیر قرار دهد. شاعر خود را گدای سخن میداند و اعتراف میکند که مدح خداوند او را زنده نگه میدارد. او از تیرهروزی و درد و رنج خود سخن میگوید و به صبح عدل خداوند امیدوار است که این سیاهی را برطرف سازد. او همچنین از احساسات خود در بحرانها و دعاهایش نسبت به خداوند میگوید و عذرخواهی میکند که ممکن است گناهانی داشته باشد، اما در نهایت میخواهد بر بیگناهیاش تأکید کند.
هوش مصنوعی: خدای بزرگ! دانایی و آگاهی تو روشن و واضح است و من برای نشان دادن صداقت بندگیام و داشتن نیت خوب، به تو متکیام.
هوش مصنوعی: من انسانی هستم که در شأن و مقام من نیست که کارهای خوب و نیک دیگران از بیکفایتی و نقص من آسیب ببیند.
هوش مصنوعی: من شخصی هستم که به هنر گفتن و بیان علاقهمندم و وقتی اهل فن در مورد سخن صحبت میکنند، من در میان آنها با افتخار از مقام رفیع خود صحبت میکنم.
هوش مصنوعی: من با تمام وجود به ستایش تو هستم و از روی مقایسهای که دارم، میتوانم به خوبی گواهی دهم که تو شایسته مدح و ستایش هستی.
هوش مصنوعی: وقتی که شب تاریک و پر از غم من است و چشمانم پر از اشک، امیدوارم که صبحی که عدالت تو را به ارمغان میآورد، این تیرگی و غم را از بین ببرد.
هوش مصنوعی: نگذار که ماهی و پرنده در هوای صبحگاهی من، به خاطر اشک گرم من و هوای سرد دم صبح به سفر بروند.
هوش مصنوعی: در این بیت، شاعر به زیبایی معشوق اشاره میکند و میگوید که با وجود روزهداری و خودداری از لذتها، نمیتواند از زیبایی معشوق چشمپوشی کند. او از اینکه با دیدن معشوق چهرهاش تحت تأثیر قرار گرفته و دچار افسردگی یا ناراحتی شده، شاکی است.
هوش مصنوعی: مرا به صدا کن و مرا گناهکار حساب نکن، چرا که همه جا هرکس که بنگرد، حال من بیگناهی را میبیند.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
خدایگانا معلوم رای روشن توست
خلوص بندگی و شرط نیک خواهی من
نه آن کسم که مرا آن محل و مرتبه هست
که کار ملک نکو نگردد از تباهی من
من آن گدای سخن پیشه ام که وقت مدیح
[...]
ثواب من همه شد عین رو سیاهی من
که خواجه در غضب آمد ز بی گناهی من
فغان که دور فتادم ز کوی ماهوشی
که در گدایی او بود پادشاهی من
به جرم بیگنهی کشتیام خوشا روزی
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.