زهی شکسته رواق سپهر نیلی را
صدای صیت بلندت که در جهان عام است
بگویم و بزه این سخن به گردن من
که خاص حلقه بگوش در تو ایام است
به چشم تو که مرا در ثنای تو دستی است
ز پشت پای تو تا ساق عرش یک گام است
ز بحر کلک دو شاخ گهر ده تو محیط
اگر چه هست یکی شاخ هم به اندام است
مقر شد از بن دندان سپهر لایعلم
که جای در سر این خامه شبه فام است
تو خاتم الفضلایی مشو شکسته بدانک
کژی چو نقش نگین منکر تو مادام است
تو در خطی ز زمانه چو جام جم دل تست
که در خطست چو تو هر چه در جهان جام است
تو در عراق و خراسان پر از حکایت تست
که صبح را اثر آه سرد در شام است
تو آن کسی که بر امثال من اگر چه کم اند
ترا هر آینه بسیار دست انعام است
وقوم خط تو دامی است مرغ معنی را
بدان نشان که درو میم حلقه دام است
من آن کسم که مرا نیست هفت قطعه نو
چو هفت هیکل من حرز هفت اندام است
تو شمس و خانه گردون رواق تست اسد
مرا درو که چو بهرام نحسم آرام است
چو زو بلند شدم مشتریم نامم کن
از آن سبب که اسد جای اوج بهرام است
غلام خاص توام خود نپرسی از پی چه؟
از آنکه طبع ترا توسن سخن رام است
به آسمان برسد نام من ز بندگیت
چو خواجه تاش من این سقف آسمان نام است
همین و بس چو ز ابرامم احترازی هست
اگر چه گفته و ناگفته عین ابرام است
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به بیان ارادت و عشق عمیق شاعر به یک شخصیت والا و برجسته میپردازد. شاعر با استفاده از تشبیهات و تصاویر زیبا، عظمت و شایستگیهای آن شخصیت را ستایش میکند. او از صدای بلند و تاثیرگذار این شخصیت در جهان سخن میگوید و بر این نکته تأکید دارد که آن شخصیت، چون نگینی در دست، تمامی فضائل و خوبیها را در خود دارد. شاعر همچنین به ارتباط خود با این شخصیت اشاره میکند و بیان میکند که او بهواسطه عشق و احترامی که برای او قائل است، به دنبال برقراری ارتباط و رسیدن به مقامات بالاتر است. در نهایت، با اشاره به اینکه نام او نیز به خاطر این شخصیت در آسمانها میدرخشد، نشان میدهد که عشق و ارادتش فراتر از زمان و مکان خواهد بود.
هوش مصنوعی: ای وای به حال آن گنبد آسمان آبی که صدای بلند تو در همه جا طنینانداز است و به گوش همه میرسد.
هوش مصنوعی: بگویم که این حرف باعث گناه من است، زیرا این زمان مخصوص افرادی است که در دایره خاص تو هستند.
هوش مصنوعی: چشمان تو به قدری برای من اهمیت دارد که به واسطهی تو میتوانم به بلندای عرش برسم. فاصلهای که میان ماست، تنها یک گام ساده است و این نشاندهندهی ارزش و عظمت تو برای من است.
هوش مصنوعی: اگرچه از یک طرف تنها یک شاخ قابل مشاهده است، اما در عمق و درون این شاخ، دو شاخه از گوهری ارزشمند وجود دارد که محیط را در بر گرفته است. این به این معناست که با وجود ظاهری ساده، درون آن عمق و غنای بیشتری نهفته است.
هوش مصنوعی: آسمان از ابتدای کار خود به مکان خاصی در ذهن شاعر اشاره کرده است که در آنجا، این قلم رنگی و خاص جای دارد.
هوش مصنوعی: شما در میان فضلا و بهترینها هستید، پس به خودتان و مقامتان شک نکنید، زیرا نواقص و کمبودها مانند نقش نگینی هستند که هرگز نمیتوانند حقیقت شما را انکار کنند.
هوش مصنوعی: تو در دنیای خود مانند جام جم هستی، که در آن هر چیزی که در جهان وجود دارد، بازتاب پیدا کرده است.
هوش مصنوعی: تو در سرزمین عراق و خراسان پر از داستان و روایت هستی، آنچنان که اثر سرد اشک شب، صبح را تحتتأثیر قرار میدهد.
هوش مصنوعی: تو آن کسی هستی که اگرچه امثال من کم هستند، ولی همیشه بر تو لطف و رحمت فراوانی نازل میشود.
هوش مصنوعی: نوشتن تو میتواند برای پرندهی معنا مثل دام باشد. باید دقت کنی که در اینجا حرف "میم" مانند حلقهای در دام موجود است.
هوش مصنوعی: من کسی هستم که از وجود هفت بخش جدید بیبهرهام، همانطور که هفت شکل متفاوت دارم. وجود من به هفت پیمانه استحکام و امنیت بخشیده است.
هوش مصنوعی: تو مانند خورشید هستی و خانه آسمان به دور تو میچرخد. ای شیر، مرا درو کن، زیرا مانند بهرام، بداقبال و ناراحت هستم.
هوش مصنوعی: وقتی که از او بلند شوم، مرا با نام مشتری بشناسید، زیرا از این روست که مکان اوج مرا اسد گرفته است.
هوش مصنوعی: من به طور خاص خدمت تو هستم، اما چرا نمیپرسی که به دنبال چه چیزی هستم؟ چون طبیعت تو اجازه میدهد که با کلامت به راحتی حرکت کنم.
هوش مصنوعی: اگر نام من از بندگی تو به آسمان برسد، مانند خواجه، به این معنی است که سقف آسمان هم به نام من خواهد شد.
هوش مصنوعی: این جمله به این معناست که وقتی من برای خودم یک تصمیم یا ارادهی قوی دارم، نیازی به توضیح دادن آن نیست. حتی اگر دیگران از آن مطلع باشند یا ندانند، در هر صورت این ارادهام به قوت خودش باقی است.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
مرا به سوی تو پیوند دوستی خام است
به آفتاب ز ذره چه جای پیغام است
هزار جان مقدس شدند خاکستر
هنوز پختن سودات از آدمی خام است
بیار ساقی دریای می که جانم سوخت
[...]
بیا که بی لب لعل تو، کار من، خام است
ز عکس روی تو، آتش فتاده در جام است
مرا که چشم تو بخت است و بخت، در خواب است
مرا که زلف تو، شام است و صبح، در شام است
دلم به مجلس عشقت، همیشه بر صدر است
[...]
دل کباب ز خوناب دیده بد نام است
بسوختیم و هنوز از تو کار ما خام است
اگر نه مهر تو می ورزد آفتاب چرا
ملازم سر کوی تو صبح تا شام است
بیا و جرعه مستان غم به رغبت نوش
[...]
فراغ بال طمع کردن از فلک خام است
که فلس ماهی این بحر حلقه دام است
مرو ز میکده بیرون، که در جهان خراب
ز روزنی که نسیمی به دل خورد جام است
صفای وقت ز صافی کشان مجو زنهار
[...]
زمانه قاصد طیار آن دلآرام است
چه قاصدی که وجودش تمام پیغام است
گمان مبر که نصیب تو نیست جلوهٔ دوست
درون سینه هنوز آرزوی تو خام است
گرفتم این که چو شاهین بلند پروازی
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.