گنجور

برای پیشنهاد تصاویر مرتبط با اشعار لازم است ابتدا با نام کاربری خود وارد گنجور شوید.

ورود به گنجور

 
مجیرالدین بیلقانی

نصیحت می‌کنم دل را که دامن درکش از یارم

چو با دل بر نمی‌آیم به رنج دل سزاوارم

اگر معزولم از وصلش ندارم غم بحمدالله

که در دیوان هجرانش منم تنها که بر کارم

من از وی بر خورم گویی کس این هرگز نیندیشد

دلش بر من ببخشاید من این هرگز نپندارم

دلم خون گشت و در عالم ز حالم کس نمی داند

که من بی آن دل و دیده دل از دیده همی بارم

لبی کان جان بیفزاید ازو جویم که او دارد

دلی کاو خون جان ریزد ز من خواهد که من دارم

درین محنت که من هستم اگر عمرم به پای آرد

نیم آنکس که تا باشم جز او یاری به دست آرم

ز درد آن لب جانبخش جانی دارم اندر لب

چو گوید کای مجیر! آن جان بده در حال بسپارم

 
نسک‌بان: جستجو در متن سی‌هزار کتاب فارسی
sunny dark_mode