ساقیا باده بده تا طرب از سر گیرند
پیش کاین تاج مه از تارک شب برگیرند
شاهدان شمع ز کاشانه برون اندازند
قدسیان مشعله هفت فلک درگیرند
نیکوان پرده بر انداخته در رقص آیند
مطربان هر نفسی پرده دیگر گیرند
نقل خشک از لب چون شکر معشوق برند
می روشن به سماع غزل تر گیرند
زهره را اتا بسوی مجلس عشاق کشند
گه سر زلف و گهی گوشه چادر گیرند
هندو آسا همه هنگام شکر خنده صبح
با لب یار کم طوطی و شکر گیرند
سنگ در ساغر نیک و بد ایام زنند
وز کف سنگدلان نصفی و ساغر گیرند
طوق گردن ز سر گیسوی مشکین سازند
صید گردون به خم زلف معنبر گیرند
زیر سقف گهر آگین فلک چون دم صبح
خوش بخندند و جهان در زر و گوهر گیرند
کم زنان نرد دغا باختن آغاز کنند
مهره خصم بر امید مششدر گیرند
نعره نوش وشاقان و سماع خوش چنگ
جان فزانید گه صبح جهان بر گیرند
آن خیمده قد لاغر تن مو ریخته سر
بزنند و بنوازند و به بر در گیرند
وان تهی معده نه چشم سیه سوخته را
ناله دل به ده انگشت فرو تر گیرند
وان کشف پشت خرف را که همه تن شکم است
گردن و گوش بمالند چو بر بر گیرند
وز خروش خوش آن دایره کردار دو روی
پای چون دایره خواهند که بر سر گیرند
گردنان همچو گریبان همه سر در بازند
تا یکی دم سر آن زلف معطر گیرند
آسمان برخی بزمی که در او از می و جام
آذر از آب دهند آب ز آذر گیرند
مشتی او باش و قلندر بهم آیند و همه
پرده نیستی و راه قلندر گیرند
چون بد و نیک جهان جمله فراموش کنند
باده بر یاد کف شاه مظفر گیرند
نصرة الدین عضدالمله محمد که ازو
ساکنان فلکی مرتبه و فر گیرند
پهلوان خسرو منصور که با قدرت او
آسمان را سزد ار عاجر و مضطر گیرند
قطره ای را ز کفش قلزم و جیحون خوانند
گوشه ای را ز دلش گنبد اخضر گیرند
آنکه با حشمت او کم ز کم آید گه عقد
هر حسابی که ز کیخسرو و جم بر گیرند
دوحه دولت و سرچشمه اقبال ورا
عاقلان پاکتر از طوبی و کوثر گیرند
چاکر لفظ خوش و بنده طبعش کش اوست
هر چه نام از طرف ششتر و عسکر گیرند
با کف دست وی از نار سمن رویانند
با تف تیغ وی از آب سمندر گیرند
خسروان نام شریفش همه بر دیده نهند
قدسیان نامه فتحش همه در بر گیرند
پرچم خنگ وی از طره حورا سازند
بیرق رمح وی از کله قیصر گیرند
نه فلک ز آرزوی طوق سمندش همه شب
خویشتن تا به سحر در زر و زیور گیرند
بر فلک انجم از آن چون ورق زر شده اند
تا ورقهای مدیحش همه در زر گیرند
دست و شمشیر ورا از قبل نصرت حق
ذوالفقار دگر و حیدر دیگر گیرند
بیضه شرع مسلم بود از فتنه چرخ
تا ورا روز وغا نایب حیدر گیرند
پیش آن دست که خورشید فلک طیره اوست
هستی عالم شش گوشه محقر گیرند
می سگالند دو دستش که به یک بخشش گرم
تر و خشک همه آفاق ز ره بر گیرند
جود مرده ز دلش زنده شد و شاید اگر
دم عیسی و دل شاه برابر گیرند
تیهوان در حرمش زقه شاهین طلبند
آهوان در کنفش گوش غضنفر گیرند
نفحه عدل ورا بوی ز غزنین یابند
صدمه تیغ ورا راه به کشمر گیرند
سلطنت را جز ازو واسطة العقد کجاست؟
که بدو مملکت و افسر سنجر گیرند
پدر اسکندر ثانی و برادر سلطان
اصل شاهان ز پدر یا ز برادر گیرند
خسروا عدل تو جاییست که در خطه ملک
طغرل و باز به دراج و کبوتر گیرند
عقل و جان خاک کف پای تو در دیده کشند
بحر و کان غاشیه دست تو بر سر گیرند
گر کمندی کند از رای رفیع تو فلک
به خم او همه خورشید منور گیرند
عقل کل ذات تو آمد که بر رتبت او
نه فلک را همه اجزای مبتر گیرند
اندران روز که گردان وغا در صف کین
ناله کوس به از ناله مزهر گیرند
طعمه مرگ ز اجسام دلیران سازند
ساحت چرخ بر ارواح مطهر گیرند
به تف تیغ همه گرده گردون سوزند
به خم خام همه زهره ازهر گیرند
باد پایان ز تف خنجر عادی صفتان
طبع دور فلک و عادت صرصر گیرند
آن زمان تیغ ترا مایه نصرت دانند
وان نفس تیر ترا مرگ مصور گیرند
رافنون وار همه کوس اجل بنوازند
ارغوان شکل رخ تیغ به خون در گیرند
نیزه ها خوابگه از سینه گردان طلبند
حربه ها جایگه اندر سر و افسر گیرند
سرکشان هم به سر رمح چو نیلوفر تر
عرصه معرکه در لاله احمر گیرند
عقل و روح از فزع، آیینه مثال
راه این دایره آینه پیکر گیرند
از طرب صف شکنان لون طبر خون یابند
وز فزع تیغ زنان رنگ معصفر گیرند
گه رکاب از کمر کوه گران تر سازند
گه عنان از ورق کاه سبکتر گیرند
گرد یکران ترا کایت فتح و ظفرست
مایه نصرت و پیرایه لشگر گیرند
بر سر مایده معرکه مرغان هوا
کاسه از تارک شاهان ستمگر گیرند
نامه فتح تو بر طارم گردون خوانند
خیمه جاه تو بر تارک اختر گیرند
سعد گردون به بقای ابد و نصرت حق
فال اقبال به نام تو ز دفتر گیرند
حمله ای را ز تو صد لشکر دارا شمرند
وقفه ای را ز تو صد سد سکندر گیرند
فضلا در صفت مدح تو اشعار مجیر
به ز درج گهر و درج مسطر گیرند
رقمش طرفه تر از صورت مانی دانند
سخنش خوبتر از صنعت آزر گیرند
پیش طبع وی و دست تو بزرگان عراق
هم سخا هم سخن خلق مزور گیرند
شعر او نسبت و نام از تو و مدح تو گرفت
گرچه نام از پدر خویش وز مادر گیرند
خسروا تاج دها! موکب نوروز رسید
که جهانرا همه در لاله و عبهر گیرند
بس نماندست که بر دامن کشت و لب جوی
سبزه و بید به کف ناوک و خنجر گیرند
رطلها از می آسوده لبالب خواهند
جامها در زر و فیروزه سراسر گیرند
بزم نوروز بساز و می آسوده بخواه
تا به بزم تو همه باده مقطر گیرند
بر خور از بخت جوان روز نو و دولت نو
آن به امروز که جام می و ساغر گرند
تا بتان گرد سمن دام ز عنبر سازند
تا مهان روز طرب زلف معنبر گیرند
تا خط و عارض خوبان ختن را به صفت
چون دل مؤمن و چون سینه کافر گیرند
عز و اقبال تو و اعظم اتابک به جهان
باد چندانک دم صور بدم درگیرند
امر و نهی تو چنان باد که بر روی زمین
خسروان را همه مأمور و مسخر گیرند
در تو کعبه امید خلایق بادا
تا همه خلق جهان حلقه آن در گیرند
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: شاعر در این شعر به تصویرسازی جشن و شادی میپردازد و از ساقی میخواهد تا مینوشی بیاورد تا حجاب غمها برداشته شود و لذت و طرب به فضا حاکم گردد. او به توصیف زیباییها و هنرمندیها در شب جشن میپردازد، از رقص و موسیقی گرفته تا شگفتیهای طبیعت و جهان. در این بزم، همه چیز به سمت شادی و خوشی پیش میرود و حتی انسانها به طور مختلط و عاشقانه در یک فضای جشن حضور دارند. شاعر نامهای بزرگ تاریخی و حماسی را ذکر کرده و آنها را به عنوان نماد قدرت و بزرگی به تصویر میکشد، همچنین بر اهمیت می و شادی در ایجاد پیوندهای انسانی و اجتماعی تأکید دارد. در کل، شعر احساسی و پر از زندگی است که به جشنی بزرگ و شاد اشاره دارد.
هوش مصنوعی: ای ساقی، برای ما شراب بیاور تا شادی و نشاط در دلهایمان زنده شود؛ زیرا این تاج ماه را از بالای شب میزاید و به ما میدهد.
هوش مصنوعی: شاهدان، مشعلهای روشنی را که از منزل بیرون میآورند، میسوزانند و فرشتگان در آسمانهای هفتگانه درگیر این شعلهها هستند.
هوش مصنوعی: نیکوکاران در حال نمایش زیباییهای خود هستند و در هر لحظه، نوازندگان با نغمههای جدیدی و هنری تازه به رقص و شادی ادامه میدهند.
هوش مصنوعی: وقتی که از لبان معشوق، کلامی خشک و بیاحساس بیرون میآید، همچون شکر تلخ است؛ اما این زهر را با نغمههای شیرین شعر و موسیقی شیرین خنثی میکنند و آن را به نوشیدنیای روشن تبدیل میسازند.
هوش مصنوعی: زهره را به سمت مجلس عاشقان میبرند، گاهی موهایش را میگیرند و گاهی گوشه چادرش را.
هوش مصنوعی: مردی هندویی در هر زمان به خاطر زیبایی و لبخند محبوبش خوشحال و شاداب است و از شکر و طعم شیرین زندگی لذت میبرد.
هوش مصنوعی: زندگی مانند یک جام است که گاهی خوب و گاهی بد را به ما نشان میدهد. افرادی که قلب سختی دارند، تنها نیمی از این تجربهها را میچشند و نمیتوانند از تمام زیباییها و تلخیهای زندگی بهرهمند شوند.
هوش مصنوعی: در اینجا به زیبایی و فریبندگی گیسوان مشکی اشاره شده است. گردن را چون طوقی زیبا و دلنشین میسازند و زیبایی زلفی که در خم است، شکار و جلب توجهی به سوی خود دارد. در واقع، جمال و لطافت این گیسو و زلفها مانند دام یا طعمهای است که دیگران را جذب میکند.
هوش مصنوعی: زیر آسمانی پر از ستاره و جواهر، صبحگاه با خوشحالی میخندد و دنیا در زرق و برق طلا و جواهر غرق میشود.
هوش مصنوعی: زنان کم کم بازی نیرنگ را آغاز میکنند و مهرههای دشمن را با امید و تلاش خود به چنگ میآورند.
هوش مصنوعی: نعره و فریاد خوش نوازندگان و صدای دلنواز چنگ، جان را به وجد میآورد و در این لحظات، صبح دنیا را به تماشا میکشاند.
هوش مصنوعی: آن که身ش لاغر و بلند است، با موهای شانه کرده و زیبا، وارد میشود تا بنوازد و در آغوش بگیرد.
هوش مصنوعی: اگر معدهات خالی باشد، دیگر نگاه سوختهی چشمها را نمیسوزاند؛ بلکه دل را باید با انگشتان فشرد و ناله کرد.
هوش مصنوعی: این بیت به این معناست که اگر کسی به حقیقت یک انسان توجه کند و نه به ظاهر او، در مییابد که بسیاری از ویژگیها و نشانههای ظاهری تنها نمایشدهندهی سطحی از وجود او هستند. بیشتر آنچه که در درون است و واقعیت شخص را تشکیل میدهد، قابل دیدن نیست و باید با درک عمیقتری به آن نگاه کرد. این نشان میدهد که ما باید به لایههای درونی افراد توجه کنیم و از قضاوتهای سطحی پرهیز کنیم.
هوش مصنوعی: از صدای دلنشین آن حلقه، کردار دو رو همچون دایرهای است که بر سر میگذارند.
هوش مصنوعی: گردنها مانند یقهها به طور آزاد و باز هستند تا هر کس بتواند از عطر دلانگیز آن زلفی که در هواست، بهرهمند شود.
هوش مصنوعی: در برخی مراسمی که در آن شراب و جام به همراه آتش موجود است، آسمان (یعنی نعمات و زیباییها) مانند آتش، از آب مینوشند و به نوعی تأثیر میپذیرند.
هوش مصنوعی: در اینجا بیان میشود که به چالشها و مشقات زندگی اهمیت بده و از آنها به عنوان فرصتی برای رشد و آگاهی استفاده کن. در این مسیر، افرادی که به دنبال حقیقت و معانی پنهانند، به هم میرسند و در نهایت همه چیز به شناخت و پذیرش واقعیتهای زندگی منجر میشود.
هوش مصنوعی: وقتی که مردم خوبیها و بدیهای دنیا را فراموش کنند، فقط به یاد مستی و خوشی باده خواهند بود.
هوش مصنوعی: به یاری دین، پشتیبان ملت محمد است که از او ساکنان آسمانی مرتبه و مقام خود را به دست میآورند.
هوش مصنوعی: پهلوان خسرو منصور با تواناییاش چنان قدرتمند است که اگر از آسمان کمک بخواهد، حق دارد که در سختی و تنگنا قرار گیرد.
هوش مصنوعی: برخی از بخشهای بزرگ و وسیع دریاها مانند قلزم و جیحون را به قطرهای کوچک تشبیه میکنند و در گوشهای از دل، آن را به گنبدی سبز رنگ تعبیر میکنند. این اشاره به کوچک شدن ابعاد عظیم چیزها دارد و نشان میدهد که چه تصوری از آنها در دل وجود دارد.
هوش مصنوعی: هر کس که به بزرگی و شکوه او نزدیکتر شود، برای او فرقی نمیکند که چگونه حسابهایی که از کیخسرو و جم گرفته میشود، بسته شود.
هوش مصنوعی: درختان سرسبز و پرشکوهی که نماد برکت و خوشبختی هستند، از کسانی که عاقل و پاکدامناند، میوههایی بهتر از درخت طوبی و چشمه کوثر به دست میآورند.
هوش مصنوعی: این بیت به معنی این است که من به زبان زیبا و سخن دلنشین عشق میورزم، و هر چه از طرف افسران و سربازان شنیده میشود، از دل و طبع من به وجود آمده است.
هوش مصنوعی: با دست او، آتش را از دل گلهای سمن بیرون میآورند و با تیغ او، آب سمندر را به دست میآورند.
هوش مصنوعی: شاهان با نام نیک او را در نظر دارند و فرشتگان هم پیروزیهای او را گرامی میدارند.
هوش مصنوعی: پرچم احمق او را از شعری زیبا میسازند و پرچم خود را از سر پادشاهی میگیرند.
هوش مصنوعی: آسمان به خاطر خواستههایش به دور اسبش هر شب تا صبح در زرق و برق و تزیینات درگیر است.
هوش مصنوعی: ستارهها در آسمان مانند ورقهای طلا شدهاند تا تمامی صفحات ستایشش در خلوص طلا بدرخشند.
هوش مصنوعی: دست و شمشیر او به خاطر حمایت از حق، همانند ذوالفقار و حیدر دیگر خواهد بود.
هوش مصنوعی: از حکمت دین و قوانین شرعی، از بلایای عالم تا روز قیامت، جانشین حضرت علی (ع) میگیرند.
هوش مصنوعی: در برابر دستی که خورشید به پرتو آن تابیده، هستی عالم با همه عظمتش بسیار ناچیز و حقیر به نظر میرسد.
هوش مصنوعی: دو دست او را به کار میگیرند تا در بخشی از جهان، گرما و خشکی را از آن خود کنند.
هوش مصنوعی: بخشش و generosity از دل انسان جان تازهای میگیرد و شاید اگر نفس عیسی و احساس شاه یکسان شود، این روحیه شکوفا خواهد شد.
هوش مصنوعی: در حرم او، شاهینها به دنبال فرصتی هستند و آهوان در سایهاش ایستادهاند و گوش به حرفهای او دارند.
هوش مصنوعی: در این جا اشاره شده است که نسیم عدل و انصاف، بویی از غزنین میگیرد و کسانی که مورد آسیب قرار گرفتهاند، میتوانند به کشور کشمر پناه ببرند و به راهی دست یابند که به آنان کمک کند.
هوش مصنوعی: سلطنت و حکومت به جز از او (خدا) هیچ واسطهای ندارد. چرا که به وسیله او است که کشورها اداره میشوند و پادشاهان و فرمانروایان قدرت میگیرند.
هوش مصنوعی: پدر اسکندر دوم و برادر سلطان، هم از پدر و هم از برادر خود یاد میکنند و بر این اساس به جایگاه خود در سلسله شاهان اشاره دارند.
هوش مصنوعی: در سرزمین پادشاهی طغرل، عدالت تو به گونهای است که حتی در آنجا نیز در دام دراج و کبوتر گرفتار میشوند.
هوش مصنوعی: عقل و روح من همچون خاک پای تو در برابر چشمانم قرار دارند و دریا و کوهها هم به احترام تو دست بر سرشان میگذارند.
هوش مصنوعی: اگر آسمان با تدبیر بلند تو کمند بیندازد، همه خورشیدها در دام او خواهند افتاد و روشنایی خواهند گرفت.
هوش مصنوعی: تمام عقل و خرد عالم در وجود تو جمع شده است، به طوری که هیچ کدام از عناصر و اجزای آسمان نمیتوانند به این مقام و مرتبه برسند.
هوش مصنوعی: در آن روزهایی که چرخوفلک و سرنوشت در صف جنگ قرار دارند، صدای شیپور جنگ از نالهی افرادی که آسیب دیدهاند، بهتر و قابل توجهتر است.
هوش مصنوعی: مرگ بر دلیران همچون طعمهای عمل میکند و آسمان بر جانهای پاک تسلط پیدا میکند.
هوش مصنوعی: همه چیز در دنیا زیر تیغ تند و بیرحم میسوزد و از تلخیها و سختیها، چیزی تلخ و ناگوار به دست میآید.
هوش مصنوعی: باد پایان میدهد به سوزش خنجر، به خصوص از سوی کسانی که به طور عادی رفتار میکنند. طبع دنیای گردان و عادتهای تند و سردی که شبیه طوفان است، در این وضعیت تأثیر میپذیرد.
هوش مصنوعی: در آن زمان، شمشیر تو را وسیلهای برای پیروزی میدانند و آن نفس تو را بهعنوان نشانی از مرگ تفسیر خواهند کرد.
هوش مصنوعی: همه در حال جشن و شادی هستند و نواهای شاد میزنند، اما در وسط این شادی، رخسار زیبا به خون آغشته میشود.
هوش مصنوعی: نیزهها به خوابگاهی نیاز دارند که از سینهی جنگجویان محافظت کند، و سلاحها نیز در بالای سر و بر روی سرپوشها قرار میگیرند.
هوش مصنوعی: بزرگان و شجاعان در میدان نبرد، مانند نیلوفرهای آبی میدرخشند و سرزمین جنگ را در رنگ سرخ لالهها به تصویر میکشند.
هوش مصنوعی: عقل و روح از ترس و هراس، مانند آینهای که در این دایره وجود دارد، به بازتابی از شکل و صورت خود میپردازند.
هوش مصنوعی: از شادی و سرور لشکریانی که صفوف را میشکنند، رنگ خون به خود میگیرند و از ترس کسانی که شمشیر به دست دارند، رنگ دیگری میزنند.
هوش مصنوعی: گاهی اوقات انسانها بر مشکلات بزرگ فائق میآیند و کارهای دشوار را با اراده و تلاش خود انجام میدهند، در حالی که در مواقع دیگر، آسانی و سادگی کارها میتواند ما را به راحتی به مقصد برساند.
هوش مصنوعی: در اینجا به کسی اشاره میشود که جمعیت یا گروهی که به دورش است، باعث پیروزی و موفقیت او میشود و این افراد به او در پیروزی و سربلندی کمک میکنند. این نیروهای اطراف او مانند زینت و تزئیناتی هستند که قدرت و توان او را افزایش میدهند.
هوش مصنوعی: در بالای سفرهای که برای رقابت پرندگان است، کاسهای که بر بالای سر شاهان ظالم قرار دارد، را بردارند.
هوش مصنوعی: پیروزی تو را بر قله آسمان مینویسند و عظمت تو را بر سر ستارهها میگذارند.
هوش مصنوعی: سعد به معنای خوشبختی و سعادت در بهشت است که در اینجا به آن اشاره شده است. در این شعر بیان میشود که با وجود نعمتهای ابدی و یاری خداوند، وضعیت خوشبختی و موفقیت از طرف تو به خوبی پیش میرود و نام تو در دفتر روزگار ثبت میشود.
هوش مصنوعی: اگر تو حرکتی کنی، از آن به اندازه صد لشکر یاد خواهند کرد و اگر لحظه ای متوقف شوی، دیگران آن را به اندازه سد سکندر بزرگ خواهند شمرد.
هوش مصنوعی: نیکان در وصف و ستایش تو، اشعار زیبا و شگفتانگیز میسرایند که از بهترین مرواریدها و نگینها فراتر است.
هوش مصنوعی: این شعر به توصیف زیبایی و جذابیت خاصی میپردازد که فردی از نظر ظاهری و کلامی دارد. میگوید که چهرهاش به اندازهای زیباست که مانند تصویر مانی (هنرمند مشهور) در نظر گرفته میشود و سخنهایش بهقدری دلنشین و زیباست که از هنر آزر (هنرمند سازنده ظروف) نیز برتر به شمار میآید. در واقع، شاعر زیبایی و سخنوری آن شخص را ستایش میکند و آنها را در مقایسه با آثار مشهور و هنرمندانه به تصویر میکشد.
هوش مصنوعی: در نظر او و در مقابل دست تو، بزرگان عراق هم به سخاوت و هم به گفتار، به مردمی که اهل فریب هستند، میپردازند.
هوش مصنوعی: شعر او به خاطر تو و در ستایش تو شناخته میشود، هرچند که افراد از پدر و مادر خود نام میبرند.
هوش مصنوعی: ای پادشاه بزرگ! جشن نوروز فرارسیده است و همه جا به گل و لاله آراسته شده و زیباست.
هوش مصنوعی: نتوان ماند که بر دامن کشت و لب جوی سبزه و درخت بید، با دست خود به تیر و خنجر چه کسی بیفتند.
هوش مصنوعی: شرابهای زیادی به آرامش میرسند و ظرفهای پر از آن در میان زر و فیروزه جای خواهند گرفت.
هوش مصنوعی: جشنی برای نوروز برپا کن و نوشیدنیهای گوارا تهیه کن تا همه مهمانان از شراب ناب بهرهمند شوند.
هوش مصنوعی: از فرصتهای جوانی و روزهای تازه بهره بگیر، چون در این زمان، جام شراب و لیوان پُر است.
هوش مصنوعی: برای اینکه زیبایان گرد گلهای سمن، فضایی دلانگیز بسازند، مهمانان در روز خوشی، زلفهای خوشبو را در دست بگیرند.
هوش مصنوعی: زیبایی و زیبایی صورت خوبان ختن به قدری است که گویا دل مؤمنان و سینه کافران را تحت تأثیر قرار میدهد.
هوش مصنوعی: شادی و موفقیت تو و بزرگترین فرمانروا در دنیا باشد، به اندازهای که دم فرشتهها در ندمند.
هوش مصنوعی: حکم و دستور تو مانند بادی است که بر روی زمین شاهان را تحت فرمان و مطیع خود قرار میدهد.
هوش مصنوعی: در تو امید و آرزوی تمام مردم وجود دارد، تا جایی که همه انسانها در گرداگرد تو جمع شوند و به تو روی آورند.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
این رقیبان که بر این گنبد پیروزه درند
گرچه زیرند گهی جمله، همیشه زبرند
گر رقیبان به بصر تیز بوند از بر ما
این رقیبان سماوی همه یکسر بصرند
نامشان زی تو ستاره است ولیکن سوی من
[...]
بچگان ما مانندهٔ شمس و قمرند
زانکه همصورت و همسیرت هر دو پدرند
تابناکند ازیرا که دو علوی گهرند
بچگان آن بنسبتر که ازین باب گرند
آمد آن فصل که در وی همه جز مل نخورند
و آمد آن روز که مرغان همه جز گل نچرند
دلبران بوسه به عشاق دراین فصل دهند
بیدلان پرده اندیشه در این فصل درند
گل و لاله چو رخ و عراض معشوق شدند
[...]
دنیی آن قدر ندارد که بر او رشک برند
یا وجود و عدمش را غم بیهوده خورند
نظر آنان که نکردند در این مشتی خاک
الحق انصاف توان داد که صاحبنظرند
عارفان هر چه ثباتی و بقایی نکند
[...]
جاهل از بهر که و هیزم و بهر علفست
نه بدان پایه که بر صدر بزرگیش برند
عالم ار لنگ و کر و کور بود محترم است
جاهلانرا چو فرو مرد جوارح بمرند
پای گاو است نگهبان سر گاو به کار
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.