دوش چون مرغ شب فغان برداشت
مهر خاموشی از دهان برداشت
صبح سرپوش زر کشیده چرخ
از طبقهای آسمان برداشت
زاغ شب در زمان که پشت نمود
بیضه از روی آشیان برداشت
ناتوان شکل کرد بالش چرخ
سر ز بالین قیروان برداشت
به شکر خنده ای که صبح بزد
سنبل از روی ارغوان برداشت
سایبان وش بد آفتاب ولیک
سایه بان سایه از جهان برداشت
آسمان زخمه صبوح شنید
زحمت سبحه از میان برداشت
دل بزد چنگ و دیده باده بریخت
عقل بنهاده نقل و خوان برداشت
صبح چون پرده کرد تیز آهنگ
این غزل زهره در زمان برداشت
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
عدل تا سایه از جهان برداشت
خوشدلی رخت از این مکان برداشت
تن به مهر تو دل ز جان برداشت
جان امید از همه جهان برداشت
پاسبان صبر بود بر در دل
دزد غم ساز پاسبان برداشت
عافیت وقتی ار چه قاعده بود
[...]
راه دروازه جهان برداشت
دوری از دور آسمان برداشت
دوش عقلم که ترجمان نست
پرده از پوشش نهان برداشت
گرم در گفتگوی شد با من
مطلعی سرد ناگهان برداشت
سخنی چند در غلاف براند
[...]
ظلمت کفر از جهان برداشت
زنگی از آیینه زمان برداشت
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.