نیز دانم زنی ثقیل وگران
در عزای حسین، جامهدران
خاندانش مقدس و مومن
شوی برنا و خود کثرالسن
پایبند امید و بستهٔ بیم
به نعیم بهشت و نار جحیم
بوده زایر به کربلا و حرم
ننموده رخی به نامحرم
شوهری مهربان و خوب و ظریف
پاکدامان و گرمجوش و حریف
با همه زفتی و گرانی زن
شوی قانع به مهربانی زن
این زن ار لغزشی کند شومست
در بر عقل و شرع، مذمومست
با چنین حال، دیو راهزنش
کرده جا در میان پیرهنش
چادری نیمدار کرده بسر
با کنیزی نهاده پای بدر
شوی غافل ز کار همخوابه است
به گمانش که زن به گرمابه است
لیک آن قحبه خفته زیر کسان
صبح تا ظهر خورده ...کسان
دل ازین روسپی گسیختنی است
خونش در هر طریقه ریختنی است
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
چون بیامد بوعده بر سامند
آن کنیزک سبک زبام بلند
برسن سوی او فرود آمد
گفتی از جنبشش درود آمد
جان سامند را بلوس گرفت
[...]
چیست آن کاتشش زدوده چو آب
چو گهر روشن و چو لؤلؤ ناب
نیست سیماب و آب و هست درو
صفوت آب و گونه سیماب
نه سطرلاب و خوبی و زشتی
[...]
ثقة الملک خاص و خازن شاه
خواجه طاهر علیک عین الله
به قدوم عزیز لوهاور
مصر کرد و ز مصر بیش به جاه
نور او نور یوسف چاهی است
[...]
ابتدای سخن به نام خداست
آنکه بیمثل و شبه و بیهمتاست
خالق الخلق و باعث الاموات
عالم الغیب سامع الاصوات
ذات بیچونش را بدایت نیست
[...]
الترصیع مع التجنیس
تجنیس تام
تجنیس تاقص
تجنیس الزاید و المزید
تجنیس المرکب
[...]
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.