خوش آنکه بسر رسیده باشی
من مرده، تو آرمیده باشی
دانی که چه دیده ام شب هجر
گر روز فراق دیده باشی!
از جام رقیب، می ننوشی
گر خون دلم چشیده باشی
قاصد! نرسیده بر لبم جان
ای کاش باو رسیده باشی!
با او دو بدو نشسته، گویی
یک یک زمن آنچه دیده باشی
باز آی که گوییم نهانی
هر حرف کزو شنیده باشی
ظلم است که، از قفس برانیش
مرغی که پرش بریده باشی
انگار آذر روی چون زان باغ
از شاخ گلی نچیده باشی
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
ارحم ترحم شنیده باشی
خاصیت رحم دیده باشی
وقتی بغمم رسیده باشی
کز من غم من شنیده باشی
بر ناله ی غیر، نایدت رحم
خاموشی ما چو دیده باشی
بخرام بطرف باغ چو سرو
[...]
آن کز دل خود ندیده باشی
رحم است اگر شنیده باشی
ترسم که زخود گذشته باشم
وقتی به سرم رسیده باشی
یا رب چه بود در او به جز مهر
[...]
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.